و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو میسپارم؛ و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.
متى 16:19
متى 16:19
با خوندن متن پايين صفحه قلبم به درد آمد
البته اين مطلب غير انساني در حال حاضر نه تنها بين زنان ، بلكه بصورت عكس هم شايع است
البته اين مطلب غير انساني در حال حاضر نه تنها بين زنان ، بلكه بصورت عكس هم شايع است
و دعا مي كنيم؛ هر دستي را كه به روي فرشتگان،
كه همان صنعت دست خداوند هستند، بلند شود..
مي بنديم و همينطور هر زباني كه موجب و سبب اين حملات وحشتناك و غير انساني شوند را بسته و اعلام مي كنيم كه درهاي آسمان نيز بسته مي شوند،
و در مقابل اين ظلم كه بر عليه خواهران و برادرانمان است ...
درهاي محبت ، آرامش ، گذشت و فداكاري را به روي اين خانواده ها باز مي كنيم و ملكوتت را با ايمان در زندگي اين افراد مي طلبيم ....
به نام آنكه دعا مي شنود،، و قادر و تواناست
عيسي مسيح .... آمين
كه همان صنعت دست خداوند هستند، بلند شود..
مي بنديم و همينطور هر زباني كه موجب و سبب اين حملات وحشتناك و غير انساني شوند را بسته و اعلام مي كنيم كه درهاي آسمان نيز بسته مي شوند،
و در مقابل اين ظلم كه بر عليه خواهران و برادرانمان است ...
درهاي محبت ، آرامش ، گذشت و فداكاري را به روي اين خانواده ها باز مي كنيم و ملكوتت را با ايمان در زندگي اين افراد مي طلبيم ....
به نام آنكه دعا مي شنود،، و قادر و تواناست
عيسي مسيح .... آمين
آنقدر این متن خواندنی است که حتمن باید ترجمه اش میکردم.
امروز گل دریافت کردم.
نه تولدم بود نه روز خاص دیگری.
دیشب اولین درگیری مان اتفاق افتاد و او حرفهای بدی زد که خیلی مرا آزرد. میدانم که حتمن متاسف است، برای همین امروز برایم گل فرستاده.
امروز گل دریافت کردم.
نه سالگرد ازدواج مان بود نه روز خاص دیگری.
دیشب او مرا به سوی دیوار پرتاب کرد و شروع کرد به فشردن گلویم. مثل یک کابوس بود، نمیتوانم باور کنم که حقیقت دارد. امروز صبح دردمند و زخمی از خواب برخاستم. میدانم که حتمن متاسف است، برای همین امروز برایم گل فرستاده.
امروز گل دریافت کردم.
نه روز مادر بود نه روز خاص دیگری.
دیشب دوباره مرا زد و این بار بد تر از همیشه بود. اگر ترکش کنم چه؟ چطور از پس نگهداری از فرزندانم برایم؟ پول چطور؟ از او میترسم و از ترک کردنش وحشت دارم. اما میدانم که حتمن متاسف است و برای همین باز هم برایم گل فرستاده.
امروز هم گل دریافت کردم.
خیلی زیاد. امروز روز خاصی بود، روز خاک سپاری ام. دیشب بالاخره مرا کشت. تا سر حد مرگ زدم. فقط اگر میتوانستم کمی شجاع و محکم باشم و ترکش کنم امروز دیگر گلی دریافت نمیکردم.
مردان حقیقی زنان را نمیزنند.
به خشونت خانگی پایان دهید.
امروز گل دریافت کردم.
نه تولدم بود نه روز خاص دیگری.
دیشب اولین درگیری مان اتفاق افتاد و او حرفهای بدی زد که خیلی مرا آزرد. میدانم که حتمن متاسف است، برای همین امروز برایم گل فرستاده.
امروز گل دریافت کردم.
نه سالگرد ازدواج مان بود نه روز خاص دیگری.
دیشب او مرا به سوی دیوار پرتاب کرد و شروع کرد به فشردن گلویم. مثل یک کابوس بود، نمیتوانم باور کنم که حقیقت دارد. امروز صبح دردمند و زخمی از خواب برخاستم. میدانم که حتمن متاسف است، برای همین امروز برایم گل فرستاده.
امروز گل دریافت کردم.
نه روز مادر بود نه روز خاص دیگری.
دیشب دوباره مرا زد و این بار بد تر از همیشه بود. اگر ترکش کنم چه؟ چطور از پس نگهداری از فرزندانم برایم؟ پول چطور؟ از او میترسم و از ترک کردنش وحشت دارم. اما میدانم که حتمن متاسف است و برای همین باز هم برایم گل فرستاده.
امروز هم گل دریافت کردم.
خیلی زیاد. امروز روز خاصی بود، روز خاک سپاری ام. دیشب بالاخره مرا کشت. تا سر حد مرگ زدم. فقط اگر میتوانستم کمی شجاع و محکم باشم و ترکش کنم امروز دیگر گلی دریافت نمیکردم.
مردان حقیقی زنان را نمیزنند.
به خشونت خانگی پایان دهید.
ترجمه : Arezo Ariapoor
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر