ناهید مولوی در صفحه فیسبوکش مینویسد: «دقيقا ده دقيقه پيش سر خيابون از ماشين سعيده پياده شدم و پيچيدم تو كوچه، تاريك بود و فكرم انقدر مشغول بود كه اصلا حواسم به اطرافم نبود، صداي موتور سواري كه از رو به رو ميومد توجهم رو جلب كرد و ناخودآگاه پريدم تو پياده رو موتور سوار ترمز كرد و كسي كه تركش نشسته بود يه بطري آب رو خالي كرد روم !!!
از صداي خندشون به صدم ثانيه نكشيد كه فهميدم اين يه شوخيه، يه شوخي كثيف و پست ...
تنها واكنشم به اين كار فقط گريه بود ، فقط گريه …
زن بودن تو اين مملكت سخت ترين كار دنياست !!!»
از صداي خندشون به صدم ثانيه نكشيد كه فهميدم اين يه شوخيه، يه شوخي كثيف و پست ...
تنها واكنشم به اين كار فقط گريه بود ، فقط گريه …
زن بودن تو اين مملكت سخت ترين كار دنياست !!!»
(به نظر شما شوخی با اسیدپاشی بازتولید فرهنگ خشونت و به ابتذال کشاندن این موضوع نمیتواند باشد؟)
کارتون: احسان گنجی Ehsan Ganji -شهروند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر