مادر «رحمان درویش‌پور» که در آستانه اعدام قرار دارد و خانواده مقتول روز یک شنبه گذشته، در زمان تعیین شده برای اجرای حکم قصاص، برای مرتبه دوم فرصت دوباره به وی دادند، با درخواست کمک از مردم گفت: «پسرم هزار بار پشیمان شده است.»
به گزارش هرانا، پدر رحمان به کارون پرس گفت: ماجرای این قتل به ۶سال پیش بازمی گردد که رحمان۱۷ ساله و «سعید» به خاطر یک خط موبایل با هم درگیر شدند و خاتمه این دعوا ختم به فوت دوستش رمضان شد.
«قاسم درویش‌پور» با شکرگذاری بابت فرصت دوباره‌ای که خانواده مقتول به پسرش داده است، گفت: «شروع فجر یک شنبه جاری قرار بود پسرش رحمان اعدام شود ولی خانواده مرحوم سعید یک بار دیگر منت گذاشتند و یک فرصت دیگر را برای ادامه زندگی رحمان به ما دادند. در واقع قرار بود تیرماه امسال رحمان اعدام شود که دوستان و دلسوزان رحمان همگی به خانواده مرحوم باوی ملتمسانه خواستار یک مهلت دیگر برای فراهم شدن مبلغ دیه شدند.»
وی افزود: «خانواده آن مرحوم ابتدا مبلغ ۶۰۰ میلیون تومان را به عنوان دیه درخواست کردند که با تلاش فراوان و خواهش‌های مردم خیر خواه، به ۴۰۰ میلیون تومان کاهش یافت. هرچند که ما امیدواربودیم ولی می‌دانستیم که نمی‌توانیم این رقم را تهیه و آماده کنیم. خود من فقط ۴۰میلیون تومان توانستم با فروش وسایل منزل و همه داشته‌هایم تهیه کنم که به واسطه عده‌ای از خیران، این مبلغ به ۳۵۰میلیون تومان افزایش پیدا کرد.»
پدر رحمان اضافه کرد: «هرچند خیلی به خانواده مرحوم باوی مدیون هستیم ولی خیلی به ایشان التماس کردیم که فقط همین مبلغ را با کمک مردم توانستیم آماده کنیم و با این مبلغ رضایت بدهند ولی خانواده آن مرحوم که حق هم دارند، نپذیرفتند.»
وی افزود: «چهارماهی که به ما مهلت دادند، روز یک شنبه گذشته به سر آمد و رحمان دوباره به ما پس داده شد.»
خبرنگار کارون پرس نوشته است هنوز حرف‌های پدر رحمان تمام نشده بود که مادر وی در آن سوی خط، تلفن را گرفت و با ناله، شیون و در حالی که گریه امانش نمی‌داد، گفت: «تو را به خدا دعا کنید که خدا نجاتمان دهد. هیچ کس نمی‌تواند مرا درک کند که شش سال است خنده به منزلمان راه ندارد و شش سال است مدام در حال دعا کردن به روح دوست رحمان، سعید هستم و از خدا می‌خواهم که به خانواده‌اش صبر بدهد و محبت رحمان را در دل‌هایشان قرار دهد.»
مادر رحمان گفت: «از همه خیران به عنوان یک مادر داغ‌دار و غم‌دیده می‌خواهم که از دستشان هرچه برمی آید و هرگونه کمکی که می‌توانند برای رضایت خانواده مرحوم سعید کنند، دریغ نکنند. من هم به عنوان یک مادر زجردیده، همیشه دعاگوی ایشان و بلاگردانشان خواهم بود.»
مادر رحمان که این روز‌ها بیش از تمامی این سال‌ها بی‌تاب فرزندش است، از دوستی رحمان و مقتول به خورنا گفته است: «آن‌ها مانند دو برادر بودند و مثل هم لباس می‌پوشیدند. غذاهایی را که سعید دوست داشت، رحمان لب نمی‌زد تا برای او هم ببرد. کسی چه می‌دانست که به خاطر یک خط موبایل تا سر حد مرگ با هم درگیر شوند. روز درگیری ما در اهواز نبودیم و رحمان در خانه تنها بود. بعد به ما خبر دادند که با دوستش درگیر شده و چاقوی آشپزخانه را به سمت او پرتاب کرده است که چاقو به سینه سعید برخورد می‌کند و کشته می‌شود. شش سال است که رحمان روزی هزار بار برای ما می‌میرد. کاش‌‌ همان موقع به جای سعید، رحمان مرده بود.»