هر روز موقع بیرون رفتن از خانه چند بار جلوی آيینه میایستد، روسری اش را سفت میکند. دکمههای مانتو را نگاه میکند که مبادا باز مانده باشند. دو هفتهای است که اصلا آرایش نکرده، زیر بارانیهایی که آستین گشاد دارند ساق آستین مشکی دست کرده اما باز هم موقع بیرون رفتن هم خودش دلشوره دارد و هم پدر و مادرش.
اینجا اصفهان است. سارا بیست و یک ساله ساکن یکی از خیابانهای اطراف جلفا است. دو هفته است که اخبار اسید پاشی به صورت زنان بدحجاب از سوی گروهی موتور سوار میان مردم اصفهان به خصوص ساکنان اطراف منطقه جلفا از خیایان حکیم نظامی تا خیابان نظر، توحید و مهرداد دهان به دهان میچرخد.
روز گذشته البته خبرها رسمی شد و خبر گزاری ایسنا پس از انتشار خبر اسید پاشی بر روی صورت زنی که سوار بر خودرو بوده از احتمال اسید پاشی برای برخورد با بدحجابی خبر داد. گرچه جانشین فرماندهی انتظامی استان اصفهان و فرماندار اصفهان این اسید پاشیها را دو مورد عنوان کرده و در گفتوگو با ایسنا اعلام کردهاند هنوز علت اسید پاشیها مشخص نیست و پلیس در حال پیگیری است اما مردم اصفهان نظر دیگری دارند.
همزمان با انتشار خبر ایسنا ساکنان منطقه جلفا در اطراف پاساژ مارتین یک اسید پاشی دیگر هم میبینند. خبر این اسید پاشی رسانهای نشده اما سارا از نزدیک در جریان این اسید پاشی قرار گرفته است: « من میخواستم برای خرید به پاساژ مارتین بروم.نزدیک پاساز دیدم مردم جمع شده بودند و خیابان خیلی شلوغ بود. اول فکر کردم تصادف شده. اما وقتی جلوتر رفتم و از مردم پرسیدم گفتند: از پشت با سرنگ به دو دختر که در خیابان قدم میزدند اسید پاشیدهاند.» او خودش دیر رسیده و آن دو را ندیده: «مردم میگفتند: اسید مانتوهایشان را سوراخ کرده بود و قسمتی از بدنشان سوخته بود.»
یک منبع مطلع به ایران وایر میگوید: « دو هفته پیش فقط عدهای موتور سوار به قصد ترساندن خانمها سطلی را روی صورت آنها خالی میکردند. محتویات داخل سطل اسید نبود. گاهی آب بود و گاهی مواد شوینده با ان مخلوط شده بود و کمی صورت را میسوزاند. آنها میخواستند مردم را بترسانند اما در هفته اخیر واقعا اسید پاشی صورت گرفته و حداقل ۶ مورد اسید پاشی به بیمارستان فیض اصفهان منتقل شدهاند.»
بیمارستان فیض اصفهان، مرکز تخصصی چشم پزشکی است و احتمالا کسانی که به این بیمارستان منتقل شدهاند اسید روی صورتشان پاشیده شده است. او میگوید: «میانگین سنی این افراد حدود سی سال است.»
البته اینها تنها موارد اسید پاشی اصفهان در روزهای اخیر نیستند. یکی از پزشکان بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان نیز به ایران وایر میگوید: «در چند روز اخیر دو بیمار داشته که با اسید سوختهاند.» او در ادامه میگوید: «البته من هر روز و هر ساعت که در بیمارستان نیستم و ممکن است موارد دیگری هم باشند که اطلاع نداشته باشم.»
انتشار این اخبار در شرایطی صورت میگیرد که اخیرا طرح حمایت از آمران معروف و ناهیان از منکر در مجلس شورا تصویب شد و گروه های انصار حزب الله نیز اعلام کردند که فعالیت خود را در خیابانها از سر میگیرند.
شهروندان اصفهانی در گفتوگو با «ایران وایر» این موضوع را بی ارتباط با برخورد با بدحجابان نمیدانند . یکی از آنها میگوید: اگر ازشاهدان عینی بپرسید. همگی اسید پاشان سوار بر موتورهای بزرگ بوده و تیپ و قیافهای مذهبی دارند.» او میگوید: «در شهر هم به طور غیر رسمی مثلا توسط امام جماعت مساجد و یا در مراسم مختلف در جاهای مختلف اعلام شده که خانمها حجابهایشان را رعایت کنند تا عدهای ناراحت نشوند.»
با این حال اکبر پاکزاد از سپاهیان معروف اصفهان و از مخالفان سر سخت دفن ریچارد فرای در اصفهان این کار را محکوم میکند. او به «ایران وایر» میگوید: «این خبر را دو ساعت پیش شنیدم و واقعا دلنگران شدم. این کارها از نظر دین و شرع و عرف و همه چیز حرام است. این کارها انسانی نیست. هرکسی که با هر عنوانی این کار را انجام داده مرتکب جرم شده و باید به اشد مجازات برسد.» او این کاررا جزو گناهان کبیره میداند: «به عقیده من برای این گناه کبیره باید مجازات اعدام در نظر گرفته شود.»
او در پاسخ به این سوال که نظرتان درباره مبارزه با بدحجابی از سوی انصار حزب الله چیست؟ میگوید: «من عضو انصار حزب الله نیستم. من پاسدار هستم و الان به عنوان مشاور سردار سلیمانی در امور آموزش انتظامی در سپاه فعالیت میکنم. من این کار از نظر سپاه و بسیج محکوم میکنم. اما درباره انصار حزب الله باید با جناب حجه الاسلام کمیل کاوه صحبت کنید.»
کمیل کاوه رئيس انصار حزب الله اصفهان است. او انگار اصلا اخبار اسیدپاشیها را نشنیده است و به «ایران وایر» میگوید: «متاسفانه یا خوشبختانه اصلا از این موضوع خبر ندارم.» او در ادامه میگوید: « یک انسان مسلمان اگر یک ذره دین هم داشته باشد اصلا فکر این کار به سرش نمیزند.» کمیل کاوه در پاسخ به این سوال که آیا انصار حزب الله اصفهان مبارزه با بدحجابی را از سر گرفته میگوید: «مبارزه که ما الان توفیقش را فعلا نداریم که بخواهیم نهی از منکر بکنیم.» او درباره چرایی این موضوع پاسخ نمیدهد و میگوید: الان من در نماز جمعه هستم و بیشتر از این نمیتوانم صحبت کنم.»
تلاش برای گفت و گو با نیروی انتظامی به جایی نمی رسد. فعلا کسی دوست ندارد درباره این چیزها صحبت کند. بر خلاف مسئولان مردم با نگرانی و کنجکاوی درباره این موضوع هر روز صحبت می کنند.
سارا از وقتی این اخبار را شنیده، بارها با دیگران درباره اش حرف زده و فکر کرده، پاسخی نیست فعلا. او می گوید هر بار که به آینه نگاه میکند به یک موضوع وحشتناک فکر میکند: «باور کن هر بار فکر میکنم شاید این آخرین بار است که صورتم را سالم میبینم.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر