Hormoz Raha shared Mohammad Asangaran's photo.
پفیوزها و موضوع اعدام سهیلا و ریحانه
پفیوزها چرا در مورد کمپین نجات ریحانه و مرگ ریحانه سیاست رژیم اسلامی را نمایندگی میکنند؟
پفیوزها چرا در مورد کمپین نجات ریحانه و مرگ ریحانه سیاست رژیم اسلامی را نمایندگی میکنند؟
قبل از ریحانه، سهیلا بدون اینکه دل خانواده ای شبیه سربندی را بشکند به دار آویخته شد چرا؟
بر خلاف رێحانه کمپینی برای سهیلا سازمان داده نشد، مرگ او جهان را متوجه خود نکرد. رسانه های فارسی و غیر فارسی زبان هم کمتر خبر از زندگی و بعدا مرگ این دختر منتشر کردند. سهیلا و حامیانش "دل خانواده مقتول" را آنطور که پفیوزها در مورد خانواده سربندی میگویند آزرده نکردند. پرونده سهیلا حواشی نداشت. بجز خود سهیلا دل کسی شکسته نشد.
جلال سربندی صندلی را از زیر پای سهیلا نکشید. اما به حکم مقامات قضایی همین داعشهای حاکم بر ایران سهیلا را به اعدام محکوم کردند. سهیلا را در سکوت به خیابان فرستادند، در سکوت او را در گرما و سرمای خیابان رها کردند، در سکوت او را به تنفروشی کشیدند و در سکوت او را به زندان بردند و در سکوت او را کشتند. سهیلا مانند ریحانه نبود که دنیا از چند و چون پرونده و حکم و قاضی و وکیل و مقتول و ....او با خبر باشند.
بر خلاف رێحانه کمپینی برای سهیلا سازمان داده نشد، مرگ او جهان را متوجه خود نکرد. رسانه های فارسی و غیر فارسی زبان هم کمتر خبر از زندگی و بعدا مرگ این دختر منتشر کردند. سهیلا و حامیانش "دل خانواده مقتول" را آنطور که پفیوزها در مورد خانواده سربندی میگویند آزرده نکردند. پرونده سهیلا حواشی نداشت. بجز خود سهیلا دل کسی شکسته نشد.
جلال سربندی صندلی را از زیر پای سهیلا نکشید. اما به حکم مقامات قضایی همین داعشهای حاکم بر ایران سهیلا را به اعدام محکوم کردند. سهیلا را در سکوت به خیابان فرستادند، در سکوت او را در گرما و سرمای خیابان رها کردند، در سکوت او را به تنفروشی کشیدند و در سکوت او را به زندان بردند و در سکوت او را کشتند. سهیلا مانند ریحانه نبود که دنیا از چند و چون پرونده و حکم و قاضی و وکیل و مقتول و ....او با خبر باشند.
اما پفیوزها در مورد سهیلا سکوت کردند. ولی در مورد ریحانه نوشتند و گفتند اگر رسانه ای نمیشد، اگر کمپینی نبود، اگر سیاسی نمیشد و اگر دنیا باخبر نمیشد و اگر و اگر و اگر.....خانواده مقتول دلشان به رحم میآمد و همانند "فرماندهان همیشه با رحم سپاه و وزارت اطلاعات" میبخشیدند.!؟ زیرا خود سربندی از همین جنس با رحمها بود.
پفیوزها نمیگویند چرا در اوایل دهه ٦٠ و سال ٦٧ بیش از صد هزار انسان را همین برادران سپاه و اطلاعات و دوستان سربندی و دوم خردادی و اصلاح طلب و ولایت مدار کشتند. در حالیکی آن صد هزار نفر نه قاتل بودند و نه "خانواده مقتولی دلش رنجید" و نه حتی خود سربندیهای آن دوره در سپاه و وزارت اطلاعات این دهها هزار نفر را به قتل متهم کرده بودند.
پفیوزها در مورد کشتار حدود هزار نفر در دوران رئیس جمهور محبوبشان روحانی سکوت کرده اند و میگویند اولویتشان نیست. پفیوزها نمیگویند اگر قصاص قانون شده و مجازات اعدام قانونی است، دیوار از بنیاد کج نهاده شده و این قانون را باید بر سر مدافعینش خراب کرد.
پفیوزها اعدام را وسیله ای برای تامین امنیت میدانند. اما با این حال پفیوزها با شناعت و پررویی تمام میگویند رسانه ای شدن و کمپین برای نجات ریحانه باعث شد او اعدام بشود. فحش ها را به مدافعین و حامیان ریحانه میدهند. جمهوری اسلامی را بی گناه و یا باسکوت از کنارش رد میشوند.
پفیوزها اعدام را وسیله ای برای تامین امنیت میدانند. اما با این حال پفیوزها با شناعت و پررویی تمام میگویند رسانه ای شدن و کمپین برای نجات ریحانه باعث شد او اعدام بشود. فحش ها را به مدافعین و حامیان ریحانه میدهند. جمهوری اسلامی را بی گناه و یا باسکوت از کنارش رد میشوند.
پفیوزها به کسانی که طناب دار به گردن ریحانها ها و سهیلا ها انداختند کاری ندارند. در مورد آنها نمینویسند. آنها پاک و حامیان ریحانه کثافت هستند. آنها میگویند قضات و مجریان حکم، قانونی کار کرده اند. اما خانواده رێحانه و حامیان ریحانه باید سکوت میکردند تا دل رژیم و خانواده اطلاعاتی سربندی رنجیده نمیشد.
کلمه پفیوز برای خطاب کردن این طایفه هنوز رسا نیست. شاید بهتر است آنها را به همان اسم واقعیشان صدا کرد. (داعش و مدافعین داعش البته از نوع شیعه آن) زیرا اینها از انسانیت بویی نبرده اند. اینها حتی در رده حیوانات و وحوش هم نیستند. اینها اسلامی و مدافعین فرهنگ آخوند هستند. اینها اگر خود قاتل نباشند همجنسان و مدافعین همان قاتلین و جانیانی هستند که طناب دار به گردن رێحانه و سهیلا انداختند. پفیوزها را بهتر بشناسید.
محمد آسنگران اول نوامبر ٢٠١٤
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داستان مرگ این دخترعمق کثافت و سیاست پفیوزها را بهتر بیان میکند.
محمد آسنگران اول نوامبر ٢٠١٤
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داستان مرگ این دخترعمق کثافت و سیاست پفیوزها را بهتر بیان میکند.
این زن بدون شاکی خصوصی و بدون اینکه کسی تقاضای قصاص اورا کرده باشد با تقاضای دادستان اعدام شد .
سهيلا که در ۱۶سالگی به دلیل تن ندادن به یک ازدواج اجباری از خانه فرار کرده بود
در دادگاهش چنين گفت: من سهيلا قديري ۲۸ ساله هستم.
هيچ كس را ندارم.
پدرم باران بود و مادرم سنگ ٬ چرا كه من روي سنگ و زير باران بزرگ شدم.
زندگيم را در خيابان گذرانده ام من يك زن تن فروش نبودم٬ سختيهاي زندگي مرا به اين روز انداخت.
هيچكدام از كساني كه در جلسه محاكمه من نشسته اند٬ نميدانند تحمل سرماي زير صفر دي ماه آنهم نيمه شب و بدون لباس كافي يعني چه٬ مجبور بودم بخاطر يك لقمه نان تن به خواسته كثيف كساني بدهم كه به من به چشم يك حيوان نگاه ميكردند... سختيهاي زندگي مرا به اين روز انداخت.
سهیلا که روز ۲۹مهر۱۳۹۳در سکوت کامل خبری بالای چوبه دار رفت
جرمش این بود که بچه ی ۵ روزه ی ناخواسته اش را که در جریان همین در به دری ها و هر شب در یک خانه خوابیدن ها حامله شده بود کشته بود.
وکیل سهیلا می گوید در لايحه تجديدنظر خواهي خود ، به اين موضوع و اينكه سهيلا پس از زايمان دچار سايكوز يا همان جنون پس از زايمان شده اشاره كرديم اما متاسفانه پزشكي قانوني كشور اين بار هم سلامت عقل سهيلا راتاييد كرد باوجوديكه همه در زندان به عدم سلامت عقلي وي اذعان دارند.
پدر بچه پیدا شد رایطه ی زوحیت انها در دادگاه تایید شد پدر بچه رضایت داد و هیچ شکایتی نداشت و میگفت حاضرم برای نجات جان سهیلا هر کاری بکنم اما دادستان تقاضای اعدام برای او کرد و او اعدام شد .
سهيلا که در ۱۶سالگی به دلیل تن ندادن به یک ازدواج اجباری از خانه فرار کرده بود
در دادگاهش چنين گفت: من سهيلا قديري ۲۸ ساله هستم.
هيچ كس را ندارم.
پدرم باران بود و مادرم سنگ ٬ چرا كه من روي سنگ و زير باران بزرگ شدم.
زندگيم را در خيابان گذرانده ام من يك زن تن فروش نبودم٬ سختيهاي زندگي مرا به اين روز انداخت.
هيچكدام از كساني كه در جلسه محاكمه من نشسته اند٬ نميدانند تحمل سرماي زير صفر دي ماه آنهم نيمه شب و بدون لباس كافي يعني چه٬ مجبور بودم بخاطر يك لقمه نان تن به خواسته كثيف كساني بدهم كه به من به چشم يك حيوان نگاه ميكردند... سختيهاي زندگي مرا به اين روز انداخت.
سهیلا که روز ۲۹مهر۱۳۹۳در سکوت کامل خبری بالای چوبه دار رفت
جرمش این بود که بچه ی ۵ روزه ی ناخواسته اش را که در جریان همین در به دری ها و هر شب در یک خانه خوابیدن ها حامله شده بود کشته بود.
وکیل سهیلا می گوید در لايحه تجديدنظر خواهي خود ، به اين موضوع و اينكه سهيلا پس از زايمان دچار سايكوز يا همان جنون پس از زايمان شده اشاره كرديم اما متاسفانه پزشكي قانوني كشور اين بار هم سلامت عقل سهيلا راتاييد كرد باوجوديكه همه در زندان به عدم سلامت عقلي وي اذعان دارند.
پدر بچه پیدا شد رایطه ی زوحیت انها در دادگاه تایید شد پدر بچه رضایت داد و هیچ شکایتی نداشت و میگفت حاضرم برای نجات جان سهیلا هر کاری بکنم اما دادستان تقاضای اعدام برای او کرد و او اعدام شد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر