«سوجورنر تروث»بردهای بود که آزادی خود را در سن سی سالگی به دست آورد و پس از آن به یک سخنران معروف علیه بردگی تبدیل شد. هنگامی که او در سال ١٨۵١، در انجمن حقوق زنان اوهایو شرکت کرد، بسیاری از شرکتکنندگان از ترس اینکه وی مسئله فمنیسم را به مسئله نامحبوب الغای بردگی گره بزند به حضور او اعتراض کردند.
او در سخنرانی بیاد ماندنی خود،توجه همگان را به تفاوت بین برخورد محترمانه با خانمهای سفید پوست و برخورد سبوعانهای که با او انجام میگرفت جلب کرد، و به این ترتیب بیتوجهی جنبش فمینیستی به نیازهای زنان سیاه پوست را در کانون توجه قرار داد.
تروث اظهار داشت: «هیچ کس هیچ وقت به من کمک نمیکند سوار درشکه شوم یا از روی گودال گل و لای عبور کنم، یا جای خوبی را به من بدهد. مگر من زن نیستم؟» او با به چالش کشیدن مفاهیم جنیستی در مورد چیستی زن بودن – شکنندگی و ظرافت – که حقیقتاً به نوبه خود به عنوان استدلالاتی برای قدرت نیافتن خانمها استفاده میشد، کار شاق و سوء استفاده جسمیای را که از آنجان بدر برده بود را شرح داد، و بار دیگر پرسید: «مگر من زن نیستم؟» سخنرانی او به سنگ بنای فمینیسم چند هویتی تبدیل شد، مکتبی که بر اساس آن زنان تبعیض جنسیتی را بسته بهنژاد، پیشینه اجتماعی اقتصادی، گرایش جنسی، و جنبههای دیگر هویتی خود به گونههای متفاوتی احساس میکنند، و فیمنیسم باید تمامی این عوامل را در نظر بگیرد تا به یک نماینده حقیقی و جنبش فراگیر برای عدالت اجتماعی تبدیل شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر