۱۳۹۳ مهر ۲, چهارشنبه

وقوع روزانه یک جنایت خانوادگی در کشور/ زنان قربانیان در صدر



روزانه یک قتل خانوادگی در کشور اتفاق می‌افتد. قتلهای خانوادگی درحالی ۳۰ درصد کل قتل‌ها را به خود اختصاص داده‌اند که در بسیاری از پرونده‌ها قاتلان به دلیل مسائل ناموسی، خیانت و اختلافات مالی مرتکب قتل شده‌اند و در بیش از ۹۰ درصد این جنایت‌ها از چاقو به عنوان آلت قتل استفاده شده است. دراین میان، مصرف شیشه و توهمات ناشی از آن در وقوع همسرکشی که بیشتر قربانیان آن زنان بوده‌اند نقش مهمی داشته است.
به گزارش هرانا به نقل از مهر؛ قتل‌های خانوادگی ۳۰ درصد قتل‌های کشور را به خود اختصاص داده است. این جنایت‌ها در دسته بندی قتل‌های کشور بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است. این جنایت‌ها هر روز تکرار می‌شوند و انگیزه در وقوع آن‌ها متفاوت است. بیشتر قربانیان زنان هستند و مهم‌ترین آلت قتاله در آن کارد آشپزخانه است.
قاتلان خانوادگی پس از قتل از کرده خود ابراز پشیمانی می‌کنند اما دیگر دیر است و آن‌ها در تصمیم لحظه‌ای دست به این جنایت زده‌اند. کافیست سری به دادگاه کیفری بزنید تا با قاتلانی رو به رو شوید که با پابند و دستبند در انتظار محاکمه هستند. این قاتلان به اتهام قتل اعضای خانواده‌شان دستگیر شده‌اند و اغلب آن‌ها همسرکش هستند. سال‌ها قبل قاتلان خانوادگی مردان خانواده بودند اما حالا زنان هم به این دسته از قاتلان اضافه شده‌اند.
زن جوان وقتی مقابل افسر پلیس نشست، لب به اعتراف گشود. من شوهرم را کشتم چون حقش بود. او باید کشته می‌شد. سه سال با او زندگی کردم اما یک روز خوش نداشتم. این اواخر هم متوجه شدم که با زنان و دختران دیگر هم در ارتباط است. از او خواستم تا مرا طلاق بدهد اما قبول نکرد. به همین خاطر تصمیم به قتل گرفتم و او را با سم سیانور کشتم. حالا هم از کار خود پشیمان نیستم. اما کاش طلاقم می‌داد تا حالا زنده بود.
سرهنگ هادی مصطفایی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی در این باره به خبرنگار مهر می‌گوید: ۳۰ درصد قتل‌های کشور را قتل‌های خانوادگی تشکیل می‌دهند که بیشترین قتل‌ها مربوط به همسرکشی است. البته در همسرکشی هم مردان بیش از زنان دست به جنایت می‌زنند.
قاضی نورالله عزیزمحمدی رئیس شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران نیز بر این موضوع تاکید دارد و معتقد است؛ زنان کمتر از مردان مرتکب قتل همسران خود می‌شوند و در صورت ارتکاب قتل کمتر خودشان مرتکب قتل می‌شوند و بیشتر با کمک شخص سوم شوهران خود را می‌کشند.
وی ادامه می‌دهد: مردان در اثر عصبانیت لحظه‌ای مرتکب قتل می‌شوند اما زنان با برنامه ریزی دست به قتل می‌زنند و در اغلب قتل‌ها ابتدا همسران خود را بیهوش می‌کنند. زنان معتقدند اگر همسرانشان به آن‌ها اجازه می‌دادند که طلاق بگیرند هیچگاه دست به جنایت نمی‌زدند.

برادر غنچه قوامی: خواهرم تنها می‌خواست بازی والیبال ببیند، اما متهم به تبلیغ علیه نظام شده است



ایمان قوامی در مورد مستندات اتهام وارده به خواهرش به کمپین گفت: «غنچه در ملاقات هفته گذشته با خانواده گفته که اکثر سوالات بازجویش این بوده که چرا او جریان مطالبۀ زنان برای تماشای مسابقه والیبال در استادیوم آزادی را سازماندهی می کرده و از چه کسی و کدام کشور خط می گرفته است!»
برادر غنچه قوامی، دختر ۲۵ ساله ای که از تاریخ ۹ تیرماه در بازداشت موقت به سر می برد به کمپین بین اللملی حقوق بشر در ایران گفت که پس از ۸۶ روز بازجویی به خواهرش اتهام تبلیع علیه نظام تفهیم شده است. به گفتۀ آقای قوامی،  خواهرش غروب دوشنبه ۳۱ شهریور ماه در تماس تلفنی با خانواده اش از این اتهام خبر داده است. همچنین بر اساس گفته برادر این زندانی، او تا کنون اجازۀ ملاقات با وکیلش را نیافته و این هفته نیز از ملاقات با خانواده اش محروم شده است.
ایمان قوامی در مورد مستندات اتهام وارده به خواهرش به کمپین گفت: «غنچه در ملاقات هفته گذشته با خانواده گفته که اکثر سوالات بازجویش این بوده که چرا او جریان مطالبه زنان برای تماشای مسابقه والیبال در استادیوم آزادی را سازماندهی می کرده و از چه کسی و کدام کشور خط می گرفته است!»
ایمان قوامی که هفته جاری به شهر نیویورک آمده تا با حسن روحانی، رییس جمهور ایران ملاقات کند به کمپین گفت: «به اینجا آمدم تا اگر بتوانم چند دقیقه ای با آقای روحانی صحبت کنم و نگرانی های خودم و خانواده ام را منتقل کنم. خواهرم هیچ کار خلافی نکرده، فقط می خواسته بازی والیبال میان تیم ایران و ایتالیا را تماشا کند اما متهم به تبلیع علیه نظام شده است در حالیکه معاون آقای روحانی، خانم مولاوردی گفته بودند که رفتن خانم ها به استادیوم مشکلی ندارد. حالا چرا باید خواهرم به این دلیل متهم به تبلیغ علیه نظام  شود؟»
همچنین برادر غنچه قوامی گفت خانواده اش این هفته (اول مهرماه ) از ملاقات با غنچه در زندان محروم شده اند. «خانواده ام وقتی صبح امروز (سه‌شنبه اول مهرماه)  به زندان اوین برای ملاقات هفتگی رفته اند، مسولان زندان به آنها گفته اند از آنجا که پروندۀ خواهرم به دادگاه انقلاب فرستاده شده،  آنها  از این به بعد باید با دادگاه انقلاب برای ملاقات هماهنگ کنند. مادر و پدرم از صبح خیلی نگران و بی تاب هستند وحالشان خوب نیست.»
غنچه قوامی،  فارغ التحصیل رشته حقوق از دانشگاه سواز لندن با تابعیت دوگانه ایرانی- بریتانیایی است که اسفند ماه سال ۱۳۹۲ پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشت. او در روز سی ام خرداد ماه برای تماشای بازی والیبال ایران و ایتالیا در مقابل ورزشگاه آزادی در میان جمعی دیگر از بانوان حضور یافته بود. در همان روز به همراه تعدادی دیگری از بانوانی که خواستار ورود به داخل ورزشگاه برای دیدن مسابقه بودند دستگیر شد. با این حال او نیز به همراه سایر زنان بازداشت شده در همان روز با اخذ تعهد و توقیف وسایل شخصیش از بازداشتگاه وزرا آزاد شد.
غنچه قوامی وقتی صبح روز ۹ تیرماه برای پس گرفتن لوازم شخصیش به بازداشتگاه وزرا مراجعه کرد بدون توضیح بازداشت شد. او از آن زمان به مدت ۴۱ روز در یکی از سلول های انفرادی زندان اوین به سر می برد و پس از آن با یک زندانی دیگر در یک سلول به سر میبرد. به گزارش وب سایت کلمه، ماموران پس از دستگیری مجدد خانم قوامی و انتقال او به زندان اوین به منزلش رفته و آنجا را نیز تفتیش کردند.
شهیندخت مولاوردی، معاون رییس جمهور در امور زنان در تاریخ ۲۷ خرداد ماه  با اعتراض به عدم اجازه حضور زنان در مسابقات والیبال به خبرگزاری مهر گفت که اعتراضش را به هیات دولت ابراز کرده است. او گفت: «آقای رئیس جمهور در این باره از من توضیح خواستند و من به آقای روحانی توضیح دادم که قبلا این ممنوعیت برای حضور زنان در ورزشگاه و تماشای مسابقه والیبال وجود نداشته و این زیبندۀ دولت تدبیر و امید نیست که این ممنوعیت ها و محدودیت ها به نام این دولت گره بخورد و برخلاف برنامه ها و هدف دولت است که به دنبال افزایش سرمایۀ اجتماعی و جلب رضایت عمومی جوانان است.» با این حال  پس از اظهارات خانم مولاوردی، اظهار نظر دیگری از سوی اعضای کابینه دولت شنیده نشد و این موضوع ظاهرا مسکوت باقی ماند.

۱۳۹۳ شهریور ۳۰, یکشنبه

گزارش تصویری از ده‌ها درویش مجروح توسط مزدوران رژیم كه به مراکز درمانی اعزام شدند.


شمار زنان و مردان حادثه دیده در حمله امروز نظامیان به دراویش محصور در خیابان بهشت از ۵۰ تن گذشت، در میان حادثه دیدگان یک کودک شش ماهه دیده می‌شود.
به گزارش مجذوبان نور، به دنبال حمله فیزیکی یگان ویژه نیروهای امنیتی به دراویشی که در نرده‌های امنیتی ماموران محصور بودند، بسیاری از درویش در اثر ضربات باتوم دچار شکستگی اعضای بدن از جمله سر و دست شده و به درمانگاه صالح که جنب حسینه دراویش قرار دارد، منتقل شدند. همچنین یک کودک شش ماهه از اثرات گازاشک آور که از سوی نظامیان میان دراویش پرتاب شده بود، بیهوش شده است. 
لازم به ذکر است در پی تلاش برای محلق شدن آن عده از دراویش که از صبح در پارکینگ شهرداری محبوس شده بودند به سایر دراویش مضروب شده در خیابان بهشت، آن‌ها نیز به شدت مورد حمله مامورین قرار گرفتند و جراحت برخی از آن‌ها وخیم گزارش شده است.
یادآور می‌شود دراویش گنابادی در حالی مورد تهاجم ماموران امنیتی قرار گرفته‌اند که پیش‌تر اعلام کرده بودند قصد ایشان تجمع با چشم‌ها و دست‌های بسته در مقابل دادستانی برای مطالبه حقوق قانونی پیروان عرفان و تصوف و پایان دادن به اعتصاب غذای ۹ وکیل و فعال حقوق دراویش است اما ماموران امنیتی قبل از تشکیل تجمع اقدام به دستگیری خشونت آمیز ایشان کردند.
اسامی مجروحینی که به درمانگاه صالح منتقل شدند به شرح زیر است:
۱. اصغر بیرانوند ۲. دکتر زکوی ۳. رضا پاپی ۴. محمدرضا جعفریان ۵. محمد رحمتی ۶. مرتضی نعیمی ۷. جعفر آروان ۸. محمدغضنفری ۹. احمد حاتمی ۱۰. محمد سهیلی فر ۱۱. ابراهیم بخشی ۱۲. رضا ابراهیمی ۱۳. احسان دالوند ۱۴. فرزانه صادقی ۱۵. محمود فلاوند ۱۶. امراله صادقی ۱۷. سیدعلی مرتضوی ۱۸. علی حیدری ۱۹. اصغر صلواتی ۲۰. ناصر فولادی ۲۱. محمد بهداد ۲۲. رامین اشکو ۲۳. محمدرضا مگوی ۲۴. علی زین العبادی ۲۵. محمدرضا عیسوند ۲۶. حسین کرم‌پور ۲۷. امید چگنی ۲۸. آرش ریحانی ۲۹. نازنین زعفری ۳۰. داود عینی ۳۱. آرزو ملک محمدی ۳۲. سمیرا بهبانی ۳۳. احسان حسابی ۳۴. معصومه ثناییان ۳۵. حامد ذاکری ۳۶. سهیلا ندیمی ۳۷. زهرا زمانی ۳۸. مریم عابدین‌زاده ۳۹. حامد چگنی ۴۰. مسعود عباس‌زاده ۴۱. جلال قاءدرحمتی ۴۲. مهناز مرادی ۴۳. شیرین احمدی ۴۴. محمود رحمتی ۴۵. علی بیرانوند ۴۶. علی کردی ۴۷. علی مرتضوی ۴۸. المیرا یزدانی ۴۹. مهنوش صادقی ۵۰. شهناز مومنی ۵۱. فرزانه احمدی ۵۲. سهراب مرجانی

نفس های مردم کوبانی تند می زند...می شنویم؟!



اتحادیه ی میهنی اقلیم کردستان، مسعود بارزانی(رییس اقلیم کردستان عراق)، «ارتش آزاد سوریه» و فرماندهان نیروهای کرد سوریه (ی.پ.گ) از شورای امنیت و جامعه ی بین المللی خواستند تا برای نجات صدها هزار انسان در کوبانی و شهرهای اطراف که در محاصره و در خطر قتل عام هستند دخالت کنند...
با وجود مقاومت چندین ماهه ی نیروهای ی.پ.گ/ی.پ.ژ، حملات شدید گروه داعش به کوبانی(عین العرب) ادامه دارد...
ارتش آزاد سوریه، یکی از عمده ترین گروه های مخالف بشار اسد است که مدتی است همراه با کردهای سوریه بر ضد داعش عملیات مشترک انجام می دهند، ضمن حمایت خود از ی.پ.گ از قدرت های بین المللی درخواست کمک به کوبانی را کرده. 
مراد کارایلان از اعضای رهبری حزب کارگران کردستان، (در گفتگو با فرات نیوز) گفته: 
از قدرت‌های بین المللی میخواهیم که سریعا وارد عمل شوند، مبارزین ما از کمبود سلاح رنج می‌برند، اگر این شرایط ادامه پیدا کند طولی نخواهد کشید که شاهد نسل کشی دیگری به مانند سنجار (شنگال) در کوبانی باشیم.
همچنین بیش از 1000 نفر از کردهای کردستان ترکیه از مرز کوبانی عبور کرده و به مقاومت نیروهای ی.پ.گ پیوستند.
کوبانی مرکز یکی از کانتون‌های سه‌گانه‌ی کردستان سوریه، در نزدیکی مرزهای ترکیه قرار دارد. جمعیت این شهر با در نظر گرفتن ساکنین اطراف حدود پانصد هزار نفر است.
اوجالان عیسو از فرماندهان کرد در گفتگو با رویترز می گوید: 
«ارتباط ما با بسیاری از روستاهایی که توسط داعش تصرف شده‌اند، قطع شده است».
توضیح: با وجود نزدیک به 180 حمله جنگنده های آمریکایی علیه مواضع داعش در عراق و نابودی بسیاری از پایگاه های آموزشی آنها در عراق( شروع عملیات جنگنده های فرانسوی) کردستان سوریه تا امروز تنها به کمک نیروهای محلی مقاومت کرده...
هزاران پناهجوی کرد وارد ترکیه شده اند...
گفتنی است که جنگنده های ارتش بشار اسد با وجود بمباران شهرهای مسکونی و کشتار ده ها هزار نفر از مردم عادی، از هر گونه کمک های تسلیحاتی به نیروهای مردمی کوبانی (کردستان سوریه) برای مبارزه با داعش خودداری می کند...
منبع: کردستان سوریه-روژاوا
Kobani is not alone
‫#‏کوبانی‬
..........................
کارگاه آموزشی شهروندیار

آیا پناهگاهی هست به جز انسانیت....


پناهندگی
گریزان, به امید آزادگی
نصیبم شد این دم پناهندگی
رها کرده هر خانه و زندگی
شده در بدر با سراسیمگی
جدا از عزیزان و دلبستگی
رها یم ز عشق و ز دلدادگی
سراسر غم و پر ز افسردگی
روانم به راهی ز دیوانگی
امیدم ز شادی و سرزندگی
پناهی و دستی در افتادگی
گهی لقمه نان است در گشنگی
گهی ظرف آبی برد تشنگی
من اینجا نمانم ز یک دندگی
و با شرم و ذلت ، فرو مایگی
ندارم کس و همدمی خانگی
امیدی ز لبخند و همسایگی
ز هر سو نگاهی ز بیگانگی
به جانم چو آفت ز دل مردگی
چه دانی تو از یاس و در ماندگی
ز سرما و برف و ز بارندگی
شدم خسته از بوی گندیدگی
ز ظلم و تجاوز، و پوسیدگی
رسیدم به امید آسودگی
ز جانم رود یک دم این خستگی
من انسان و در راه جویندگی
رسیدم به اینجا ز بیچارگی
رهایی بجویم ز هر بندگی
شوم تا رها از همه بردگی
در این عهد ظلمت و خودکامگی
سکوتت چو ننگ است و شرمندگی
امیدم به مهر است و بخشندگی
که باشد بشر را برازندگی
ز خاطر مبر راه پایندگی
به دستم بده دست همبستگی
گریزان به امید آزادگی
نصیبم شد این دم پناهندگی
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) مرداد ۱۳۸۹

۱۳۹۳ شهریور ۲۹, شنبه

تجاوز: علت اصلی شیوع ایدز در کودکان خیابانی


رییس مرکز تحقیقات ایدز بیشترین راه ابتلا به ایدز میان کودکان کار و خیابانی را از طریق تجاوز دانست.
دکتر مینو محرز در گفت‌وگو با ایسنا)، گفت: طبق مطالعه‌ای که در گذشته انجام شده بیشترین میزان شیوع ایدز در کودکان کار و خیابان بین سنین 10 تا 18 سال است.
وی با استناد به مطالعه‌ای که پیش از این در زمینه ابتلا به HIV/AIDS بر روی یکهزار کودک کار در تهران انجام شده، ادامه داد: از میان یکهزار کودک مورد مطالعه 4 تا 5 درصدشان HIV مثبت بودند.
محرز با بیان اینکه بیشترین راه ابتلا در بین این کودکان تجاوز جنسی هم بین دختران و هم بین پسران بوده است، گفت:اعتیاد نیز یکی از راه‌های انتقال بین این گروه کودکان در سنین بالاتر است.
محرز با تاکید بر لزوم انجام مطالعه جدید در این زمینه گفت: در تحقیق گذشته میزان شیوع را پیدا کردیم. تعدادی از جمعیت مورد مطالعه افغانی و تعدادی ایرانی بودند و به چند قسمت تقسیم می‌شدند. به عنوان مثال یک گروه به دلیل اعتیاد پدر و مادر انجام به کارهایی مثل گل‌فروشی در خیابان می‌کردند.
محرز در مورد پیشگیری از ابتلا به ایدز در میان کودکان کار و خیابانی با بیان اینکه ابتدا باید ارگان وسازمان مسوول در این زمینه مشخص شود، گفت: در مرحله بعد باید این کودکان و وضعیت خانوادگی آنها را شناسایی کرده و ساماندهی شوند تا به این ترتیب بتوان از روند افزایشی ابتلا به ایدز میان کودکان کار و خیابانی جلوگیری کرد.
وی افزود: در غیر این صورت امکان تجاوز جنسی و اعتیاد در این کودکان زیاد شده و به‌طبع آن ابتلا به ایدز در میان آنها افزایش می‌یابد.
گفتنی است پیش از این دکتر علی اکبر سیاری، معاون بهداشتی وزیر بهداشت نیز از بروز و شیوع HIV/AIDS در کودکان کار و خیابانی ابراز نگرانی کرده و ضمن اشاره به مطالعه مذکور گفته بود که HIV/AIDS در کودکان مورد مطالعه 4.5 درصد بوده است. این درحالیست که شیوع این بیماری در جمعیت عموم کشور یک دهم درصد است.
وی با استناد به همین مطالعه گفته بود که شیوع HIV/AIDS در کودکان کار و خیابانی 45 برابر جمعیت عادی است. همچنین 72 درصد این کودکان عنوان داشته‌اند که دوستانشان سوء مصرف مواد مخدر داشته‌اند و این نشان می‌دهد که این کودکان با مواد مخدر آشنا هستند. 15 درصد این کودکان نیز اعلام کرده‌اند که خودشان مواد مخدر مصرف کرده‌اند. 4.6 درصدشان نیز عنوان داشتند که مواد تزریقی استفاده کرده‌اند.

۱۳۹۳ شهریور ۲۶, چهارشنبه

اتهام "محاربه با خدا و فساد فی‌الارض" برای سه کشیش ایرانی


رضا ربانی، عبدالرضا علی(ماتیاس) حق‌نژاد و بهنام ایرانی سه کشیش مسیحی هستند که به "محاربه با خدا و فساد فی‌ الارض" متهم شده‌ اند. این اولین بار است که چنین اتهاماتی به نوکیشان مسیحی وارد می‌ شود.
زندان مرکزی کرج، محل زندانی سه کشیش مسیحی است که سابقا مسلمان بوده‌اند؛ عبدالرضا علی (ماتیاس) حق نژاد، رضا ربانی و بهنام ایرانی. این سه نفر در کنار ۵۲ نوکیش دیگر مسیحی به دلیل تغییر دین از اسلام به مسیحیت بازداشت و محاکمه شده‌ اند. اما آنچه وضعیت پرونده این سه کشیش را از بقیه نوکیشان مسیحی متفاوت کرده، اتهاماتی است که به آن‌ها وارد شده است. برای اولین بار این سه کشیش به "محاربه با خدا و فساد فی‌ الارض" متهم شده‌ اند.
"حق‌نژاد" و "ربانی" سه ماه پیش دستگیر شده و به محاربه و فساد فی‌ الارض متهم شده‌اند. اما کشیش بهنام ایرانی که از سال ۱۳۹۰ بازداشت شده، تنها به ایراد اتهام محاربه و فساد فی‌الارض تهدید شده و هنوز رسما این اتهام به او وارد نشده است. ۱۸ اتهام جدید به پرونده بهنام ایرانی اضافه شده که از جمله آنها "تبلیغ علیه نظام" است که حکم دو سال و نیم زندان اضافه بر شش سال حکم قبلی این کشیش را برایش در بر داشته است.
مارتین لسنتین، سخنگوی هیأت مدیره جامعه بین‌المللی حقوق بشر در آلمان (IGFM) می گوید که این نهاد بسیار نگران اتهامات جدیدی است که علیه کشیش بهنام ایرانی وارد شده است. وی افزود: "این اتهامات بسیار خنده‌دار هستند و به گونه‌ای تنظیم شده‌اند که برای همیشه جلوی آزادی او را خواهند گرفت. اتهامات وارده به کشیش ایرانی طیف وسیعی از آزار جنسی تا توهین به نظام اسلامی را در بر می گیرند و در حال حاضر وی در معرض حکم اعدام قرار دارد، چرا که در کنار همه این اتهامات او به محاربه و فساد فی‌الارض هم متهم شده. اتهامات بسیار مضحکی که جایی در یک کشور دموکرات و متکثر ندارند".
وضعیت نوکیشان مسیحی در یک سال اخیر و بعد از روی کار آمدن دولت روحانی به مراتب بدتر از قبل شده است. قبلا برخورد بازجویان وزارت اطلاعات با نوکیشان مسیحی توام با احترام بود ولی به تازگی اخباری از کتک خوردن و شکنجه این افراد نیز منتشر شده است.
آقای خانجانی مسئول کلیسای ایران می‌گوید: "بیشترین فشارها بر نوکیشان مسیحی در شهرهای تهران، شیراز و کرج است. وی البته تاکید می‌کند که این گروه، زندانیانی نیز در دزفول و اهواز دارند که آن‌ها هم بسیار تحت فشار هستند. به عقیده آقای خانجانی، گروه‌هایی در جمهوری اسلامی قصد دارند تا با این فشارها مسیحیت پروتستان را در ایران به کلی از بین ببرند." یکی دیگر از کشیشان ایرانی زندانی سعید عابدینی است که به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شده است. اتهام وی "تشکیل کلیساهای خانگی به قصد برهم زدن امنیت ملی" عنوان شده است.

نوجوان ۱۷ساله: چون غیرتم قبول نمی‌کرد خواهرم را کشتم



خبر قتل هولناک الناز، دختر ۱۹ساله را مادرش به ماموران پلیس اعلام کرد. او در تماس با ماموران گفت: «پسرم علی با خواهرش درگیر شد، او را خفه و جسدش را با کندن چاله‌ای در انباری خانه دفن کرد.»، متهم ۱۷ ساله در توجیح اقدام خود با تعریف از این اقدام بعنوان قتل ناموسی گفت «چون غیرتم قبول نمی‌کرد که خواهرم از راه رابطه بادیگران، پول در بیاورد، او را کشتم».
به گزارش هرانا به نقل از شرق، این زن مدعی شد هنگام درگیری خواهر و برادر در آنجا بوده اما نتوانسته کاری کند و پسرش هم بعد از دفن ‌کردن خواهرش خانه را ترک کرده است. وقتی ماموران به خانه این زن رفتند و خاک نرم انباری را دیدند متوجه شدند آنجا به ‌تازگی کنده شده ‌است. آن‌ها در ادامه جسد الناز را از زیر خاک بیرون کشیدند. با ارسال جسد به پزشکی‌قانونی و اثبات صحت اظهارات زن می‌انسال، تحقیقات برای پیداکردن علی آغاز شد تا اینکه ماموران یک هفته بعد موفق شدند او را در حالی‌که قصد داشت از کشور خارج شود، بازداشت کنند.
علی بلافاصله بعد از بازداشت مسوولیت قتل خواهرش را برعهده گرفت و گفت: «مدتی بود متوجه شده‌ بودم خواهرم کارهای عجیب می‌کند و سعی دارد مسایلی را از ما پنهان کند. چند روزی او را زیر نظر گرفتم و فهمیدم الناز با آدم‌های بدی رابطه دارد. به او گفتم این رابطه را قطع کن و اگر به حرفم گوش بدهی فراموش می‌کنم تو چه کرده‌ای. ما پدر نداشتیم و با مادرمان زندگی می‌کردیم. نبود پدر باعث شده‌ بود الناز فکر کند می‌تواند هر کاری دوست دارد انجام دهد. فکر می‌کردم تذکری که به او دادم کافی است و با اینکه با من جروبحث کرد اما دیگر به آن روابط ادامه نمی‌دهد.»
علی در ادامه گفت: «خواهرم چندروز قبل از حادثه از خانه بیرون رفت زمانی که من به منزل رفتم و از مادرم پرسیدم الناز کجاست، جواب داد با دوستانش بیرون رفته‌ است. خواهرم چند شب به خانه نیامد وقتی که آمد با هم جروبحث کردیم و به او گفتم باید به من بگویی کجا رفته‌ای و توضیح بدهی چه اتفاقی افتاده ‌است و او به من گفت به تو ربطی ندارد.» متهم ادامه داد: «خواهرم دوسال از من بزرگ‌تر بود و می‌گفت کار‌هایم به تو هیچ ربطی ندارد و هرکاری بخواهم می‌کنم مادرم هم با او برخوردی نمی‌کرد. به الناز گفتم باید جواب بدهد، کتکش زدم و گوشی تلفنش را از او گرفتم متوجه شدم عکس‌ها و پیامک‌های نامناسبی در گوشی او است ضمن اینکه شماره‌ تلفن‌های غریبه هم در گوشی‌اش بود.
فهمیدم خواهرم به راهی که نباید، کشیده شده و او حالا دختری فاسد است؛ با هم درگیر شدیم، گفتم غیرت من اجازه نمی‌دهد تو را‌‌ رها کنم تا هرکاری دوست‌ داری بکنی. باز فحاشی کرد و به من گفت به تو ربطی ندارد. دست‌هایم را روی گلوی خواهرم گذاشتم و فشار دادم. مادرم خواست جلو من را بگیرد اما نتوانست.
من خیلی عصبی و ناراحت بودم وقتی به خودم آمدم خواهرم خفه شده و جانش را از دست داده‌ بود. آن‌موقع اصلا از کارم پشیمان نبودم. در انباری خانه چاله‌ای کندم و خواهرم را دفن و بعد هم از خانه فرار کردم. او آبرو و حیثیت من را برده بود در محله همه درباره خواهرم صحبت می‌کردند و انگشت‌نمای مردم شده بودم حتی خجالت می‌کشیدم سر کار بروم. من به خواهرم گفته ‌بودم اگر کسی در زندگی‌اش هست می‌تواند او را به ما معرفی کند و با هم ازدواج کنند اما بعد متوجه شدم خواهرم از این راه پول درمی‌آورد و همین موضوع هم من را به‌شدت ناراحت کرد. هرچند به‌خاطر مرگ خواهرم ناراحت هستم اما راهی نداشتم و باید او را می‌کشتم.»
پزشکی‌قانونی در ادامه تحقیقات، مرگ الناز بر اثر خفگی را تایید و اعلام کرد علت مرگ فشار بر عناصر حیاتی گردن است. علی باتوجه به این نظریه و شکایت مادر مقتول بازداشت و کیفرخواست علیه او با تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل صادر شد و وی به زودی در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری‌ استان تهران محاکمه می‌شود.
لازم به توضیح است جنایت‌های ناموسی یا قتل ناموسی به ارتکاب خشونت و اغلب قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته می‌شود. این زنان به علت «ننگین کردن شرافت خانواده خود» مجازات می‌شوند. این ننگ موارد گوناگونی را شامل می‌شود از جمله خودداری از ازدواج اجباری، قربانی یک تجاوز جنسی بودن، طلاق گرفتن (حتی از یک شوهر ناشایست)، رابطه با جنس مخالف، و یا ارتکاب زنا. برای اینکه فردی قربانی جنایت‌های ناموسی شود، فقط اینکه گمان برده شود او آبروی خانواده را بر باد داده‌است کافی‌ست، این قتل‌ها که نقض آشکار حقوق بشر از سوی شهروندان در سایه خلاء آموزشهای فرهنگی است در ایران بصورت روزمره روی می‌دهد.

سر تراشیده بازیگر زن دلیل توقیف فیلم شیفتگی است


 در پی جلوگیری از اکران فیلم ” شیفتگی” به کارگردانی علی زمانی عصمتی که مجوز ساخت گرفته بود٬ عباس نادری دبیر شورای پروانه نمایش فیلم‌های سینمایی گفت که این فیلم به دلیل موهای تراشیده بازیگر زن‌ خود مجوز اکران نخواهد گرفت.
به گزارش هرانا به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران٬ ایسنا، آقای نادری گفت: “طبق نظر این شورا فیلم شیفتگی به دلیل موهای تراشیده بازیگر زن‌ خود از نظر قانونی و شرعی نمی‌تواند به این شکل مجوز اکران بگیرد.”
این فیلم با بازی رویا تیموریان در جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد اما به دلیل حضور این بازیگر با موهای تراشیده در این فیلم هنوز مجوز اکران ندارد.
آقای نادری افزود: “نظر اعضای شورای پروانه نمایش بر این است که براساس مستندات و باورها، نمایش تصویر بازیگران زن بدون پوشش سر و با موی تراشیده حرمت شرعی دارد و به همین دلیل امکان اکران ‘شیفتگی’ با وجود شرایطی فعلی فیلم فراهم نیست.”
حجاب برای بازیگران زن در فیلم‌هایی که در ایران تولید می‌شود الزامی است٬ اما پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ در چند مورد بازیگران زن با موی تراشیده رو به روی دوربین سینمای ایران حاضر شده‌اند.
فریماه فرجامی در سرب، خاطره حاتمی در قرنطینه، رویا نونهالی زندان زنان و بهناز جعفری در ۱۰+۴ با موی تراشیده و بدون حجاب دیده می شوند.
آقای نادری در پاسخ به این سیاست دوگانه گفت: ” اعضای شورای پروانه نمایش معتقدند که تصمیم دوستان در شورای دوره‌های قبلی دارای اشکال بوده و درست نبوده است.”
“در واقع برای اعضای فعلی شورای پروانه ساخت این قضیه کاملا واضح است و بسیاری از علما و مراجع هم نظر خود را به صراحت در این باره مشخص کرده‌اند و معلوم نیست چطور دوستان در دوره‌های قبل به چنین فیلم‌هایی مجوز نمایش داده‌اند.”
اغلب مراجع تقلید شیعه در ایران سر با موی تراشیده را باعث منتفی شدن حکم حجاب نمی دانند.
از جمله آیت الله ناصر مکارم شیرازی که در این باره گفته است: “حجاب تنها مربوط به موی سر نیست، بلکه علاوه بر موی سر، خود سر را نیز باید بپوشانند.”
آقای نادری با استناد به فتاوی مراجع تقلید گفت: ” اگر پیش از این هر تصمیمی بر مبنای سند یا فتوایی صورت گرفته، فعلا ما آن‌ها را در دسترس نداریم، به همین دلیل نباید فقط به استناد اینکه قبلا فیلم‌هایی با چنین تصاویری پروانه نمایش گرفته‌اند، نظر خود را عوض کنیم.”
کارگردان شیفتگی پیشتر در واکنش به عدم صدور پروانه نمایش فیلمش گفته بود: “اگر بخواهم برای نمایش فیلم کلاهی به صورت دیجیتال روی سر بازیگر بگذارم جدا از بحث هزینه‌ زیاد، باعث خراب شدن فیلم خواهم شد. ضمن اینکه در موقعیت‌هایی از فیلم ‘شیفتگی’ اصلا امکان کلاه بر سر گذاشتن بازیگر نیست، به همین دلیل ترجیح می‌دهم به جای خراب کردن فیلمم آن را به صورت محدود و مثلا در گروه ‘هنر و تجربه’ اکران کنم.”

گرفتن حق خصوصی‌ترین بخش زندگی‌ توسط رژیم اعتدال!!!!

فروش کاندوم در سلماس ممنوع شد!!
به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان Iranian National News Agency فروش کاندوم در سلماس ممنوع گردید:
روش کاندوم و قرص‌های جلوگیری از بارداری در شهرستان سلماس ممنوع اعلام گردید.
اداره‌ی کل بهداشت شهرستان سلماس در بخشنامه‌ای، فروش کاندوم و سایر متعلقات جلوگیری از بارداری را ممنوع اعلام داشته و عنوان کرده است: از این پس با داروخانه‌هایی که در سطح این شهرستان اقدام به فروش کاندوم میکنند، مطابق قانون اتحادیه‌ی داروسازان برخورد خواهد شد.
در این بیانیه که نسخه‌ای از بخشنامه‌ که به اتحادیه‌ی داروسازان سلماس ارسال شده، از این اتحادیه درخواست شده است تا به صورت مکرر پیگیر امورات داروخانههای سطح این شهرستان بوده و در صورتی فروس کاندوم از سوی داروخانه‌ها، نسبت به لغو مجوز داروخانه‌ اقدام کنند.
پیشتر نیز در شهرستان ماکو، یک مرکز وازکتومی پلمب گردیده بود.
همچنین پلیس “فتا” که مخصوص فعالیتهای اینترنتی میباشد نیز اعلام داشته است با سایتهایی که از طریق اینترنت اقدام به فروش اقلام جلوگیری از بارداری میکنند، برخورد خواهد شد.
این اقدامات وزارت بهداشت در مناطق مختلف کشور، در پی دستوری است که از سوی آقای “علی خامنه‌ای” رهبر حکومت اسلامی ایران جهت ممنوعیت جلوگیری از وازکتومی و پیشگیری از بارداری اعلام گردیده است.
طبق درخواست آقای خامنه‌ای، میبایستی فعالیتهای تمامی مکانهایی که در جهت جلوگیری از بارداری کار میکنند توقیف شود تا جمعیت ایران افزایش یابد.
@خبرنامه ملی ایرانیان

به مناسبت فعالیت چهارهزار عضو انصار حزب الله در آینده ی نزدیک

دختر نوجوان اتریشی عضو داعش کشته شد


روزنامه دیلی تلگراف چاپ بریتانیا گزارش داد که یک از دو دختر نوجوان اتریشی که پیشتر توسط پلیس بین المللی (اینترپل) دستگیر شده بودند، در سوریه کشته شدند.
سابینا سلیموویک پانزده ساله و سامره کنسنورا شانزده ساله، اوایل امسال از خانه هایشان در وین، پایتخت اتریش بیرون رفتند و دیگر برنگشتند. به نوشته دیلی تلگراف، هنوز معلوم نیست که کدام یک از این دو دختر کشته شده است.
خانواده این دو دختر مدت کوتاهی پس از فرار آنها، پست هایی از آنها در شبکه های اجتماعی یافتند که حاکی از پیوستن آنها به "جنگ مقدس" در سوریه بود. خانواده های دختران از مهاجرین بوسنیایی هستند که پس از جنگ سال 1990 به اتریش مهاجرت کرده اند.
بنا بر این گزارش انگیزه این دو دختر فرار به طور کامل مشخص نیست، اما آنها پیش از این اقدام با جوانان چچنی در یک مسجد در وین مرتبط بودند.

۱۳۹۳ شهریور ۲۳, یکشنبه

اخراج یک دانشجوی بهایی از دانشگاه آزاد واحد شیراز


به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، فرناز روحانی، شهروند بهایی، در روز ۲۸ مرداد ماه سال جاری و پس از ۴ ترم تحصیل در رشته مترجمی زبان انگلیسی به علت «اعتقاد به آئین بهایی» از دانشگاه آزاد واحد شیراز اخراج شد.
پیگیری‌های این دانشجوی اخراجی بهایی پس از اخراج از دانشگاه بی‌نتیجه مانده و مدرک و دلیل کتبی مبنی بر اخراج به ایشان ارائه نشده است. این دانشجوی اخراجی ورودی مهر ۹۱ بوده و بیش از ۷۳ واحد گذرانده است.
این در حالی است که پیگیری‌های ایشان از مرکز دانشگاه آزاد شیراز بی‌پاسخ مانده است و وی برای گرفتن جواب به تهران مراجعه کرده و در تهران نیز مسئولان هیچ جوابی به این شهروند بهایی نداده‌اند و تنها به ایشان اعلام شده که این اخراج بنا به درخواست حراست کل در تهران بوده است.
نکته قابل توجه، اعلام مسئولین حکومتی از تریبون‌های مختلف مبنی بر محروم نشدن هیچ شخصی به علت اعتقادات شخصی از دانشگاه است که با این وجود دانشجویان ستاره‌دار و اقلیت‌های مذهبی همواره در سال‌های گذشته از تحصیل محروم و اخراج می‌شوند.

۱۳۹۳ شهریور ۱۲, چهارشنبه

کشتن همسر به‌ دلیل خروج بدون اجازه از خانه


 مردی که متهم است همسرش را به‌دلیل خروج بدون اجازه از خانه به قتل رسانده، درحالی پای میز محاکمه رفت که پدر و مادر مقتول برایش درخواست قصاص کردند.
به گزارش هرانا به نقل از شرق، مردی جوان به نام سامان درحالی‌که کودکش را در آغوش گرفته ‌بود دی‌ماه سال گذشته به کلانتری خانی‌آباد رفت و به ماموران گفت: «همسرم را کشته‌ام و حالا جسدش در خانه‌ است.»
ماموران سامان را بازداشت کردند، همراه او به خانه‌اش رفتند و جسد رویا را مشاهده کردند. پس از انتقال جنازه به پزشکی‌قانونی تحقیقات در این خصوص آغاز شد؛ سامان در بازجویی‌ها گفت: «زنم را کشتم چون بدون اجازه من بیرون رفته ‌بود و وقتی به او گفتم این کار را نکن، جواب سربالا داد و با هم درگیر شدیم. من که خیلی عصبانی بودم با ضربه چاقو او را به قتل رساندم.»
در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و برای دامادشان درخواست قصاص کردند و متعهد شدند سهم نوه کوچکشان از دیه را به صندوق دولت بپردازند.
سپس پدر متهم که به‌عنوان قیم نوه‌اش در دادگاه حاضر شده‌ بود، گفت: بدون قیدوشرط اعلام گذشت می‌کند و قصاص یا دیه نمی‌خواهد. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و اتهام قتل را قبول کرد و گفت: «ظهر روز حادثه از سر کار به خانه برگشتم و دیدم همسرم در خانه نیست با او تماس گرفتم و پرسیدم کجاست، جواب درستی نداد و گوشی را قطع کرد شب در خانه پدرم مه‌مان بودیم، بعد از اینکه از مهمانی برگشتیم از رویا پرسیدم ظهر کجا رفته ‌بودی؟ جواب داد خانه دوستم، گفتم چرا به من خبر ندادی، پاسخ داد یادم رفت. من هم گفتم نباید یادت برود و حتما باید به من بگویی کجا می‌روی؛ عصبانی شد و گفت: به تو ربطی ندارد و از این به بعد همینطوری خواهم بود و نمی‌گویم کجا می‌روم. عصبانی بود، آرام نمی‌شد، یکدفعه به طرف من حمله کرد و کتکم زد؛ من هم عصبانی شدم به آشپزخانه رفتم و چاقو برداشتم و چند ضربه به او زدم، قصدم این نبود که بکشمش من از او بچه‌ داشتم و زنم را خیلی دوست داشتم.
متهم گفت: وقتی زنم را زدم، خون‌آلود شد و دیگر نتوانست بلند شود و جانش را از دست داد؛ من هم خودم را به ماموران معرفی کردم، البته من به زنم اعتماد داشتم او کسی نبود که به من خیانت کند یا فساد اخلاقی داشته‌ باشد، زن پاکی بود اما چون به من نگفته‌ بود می‌خواهد جایی برود از دستش عصبانی شدم؛ وقتی اعتراض کردم او عصبانی شد و آنقدر بدوبیراه گفت و ناراحت شد که دیگر نتوانستم حرف‌هایش را تحمل کنم. هیات قضات بعد از پایان جلسه دادگاه برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.