۱۳۹۲ آبان ۲, پنجشنبه

سال خاموشی ما



کینه حکم قتل عاشق رو نوشت
جای هر دونۀ گندم توی خاک
قطرۀ خون ِ شقایق رو می کِشت

نفرت تبر بدست
از تن سبز درختا دار می ساخت
سر هر برزن و کوی
وای پرنده بود که جونش رو می باخت

سال خاموشی ما ،
خیلی از مادرا داغ بدل شدن
پیرا مـُردن ، جوونای شهرمون
آخ شکستن ،پیرو خون بدل شدن

سال خاموشی ما ،
هیچکسی صدای ما رو نشنید
چشما بسته شد
کسی ما رو ندید
تـُو هجوم سخت بی حساب شب
یکی داد شد
یکی ام ،ننگ سکوت بجون خرید

سال خاموشی ما ،
عده ای بیدار بودن تا انتها
یه قدم عقب نرفتن تو شبا
نور شدند و ابر شدند و باریدن
تا که سرسبز بمونه فردای ما

امیر کارگر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر