این خانم دکتر که جان انسان ها را نجات می دهد و یک دنیا تحصیلات و تخصص دارد باید برای ازدواج از این پیرمرد اجازه بگیرد.
می گوید این خانم دکتر برای برداشتن بکارتش باید اجازه این پیرمرد را داشته باشد که پایش لب گور است و جلوی پای خود را هم بزور می بیند.
می گوید او حق طلاق دارد، حق داشتن 4 همسر دارد، می گوید مرد حق تنوع طلبی دارد ولی برای زن گناه است.
می گوید این خانم مهندس که همه چیز را طراحی می کند و می سازد از این مرد بی سواد کمتر می فهمد و شهادتش در دادگاه نصف اوست!
می گوید کمتر از او ارث می برد و بدون اجازه او نباید از خانه شود.
می گوید حق سفر بدون اجازه او را ندارد، حق پاسپورت بدون اجازه او را ندارد.
حق حصانت فرزند ندارد و ...
می گوید باید حجاب اجباری داشته باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر