سمیه ۹ ساله، هنگامی که مشغول نوشتن تکالیف درسیاش بوده، در هجوم پاسدارها به خانهشان وقتی درپی پدر و مادرش بودند، بازداشت شد. او را به زندان اوین بردند و تا ۱۴ سالگی، یعنی پنج سال در زندان نگه داشتند و بارها از او بازجویی کردند که مادر و پدرش ممکن است در خانه چه کسی باشند.
او شاهد کابل خوردن و شکنجه شدن سایر زندانیان در شعبههای دادستانی اوین بود. سمیه با هیکل کوچکش پشت چرخهای کارگاه خیاطی اوین کار میکرد و به دلیل اضطراب و فشارروانی، دچار شب ادراری میشد.
سمیه پس از آزادی از اوین در ۱۸ سالگی، پس از تهدید مقامهای قضایی به بازگشت به زندان، وادار به ازدواج با یکی از وابستگان حکومتی شد.
سمیه با داشتن دو فرزند، هنگامی که تنها ۲۵ سال داشت، بدون این که کسانی که در نابود کردن زندگی او در ۹ سالگی نقش داشتند، پاسخگو باشند به دلیل بیماری سرطان از دنیا رفت..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر