در اینجا من بدنبال تن سردار بی سر یا تن خونبار میگردم
بدنبال پدر یا همسرم من در میان هر چه بر جا مانده میگردم
جهان جنگ است و من در کشورم هر روز بی سامانه میگردم
در این میدان چه بی رویا و خونینبار باز میگردم و میگردم
تمام سرزمینم پُر ز مین و پُر سلاح و جنگ و خونریزی است
چه کس دست مرا خوانده که دنبال نگارم من به میدان باز میگردم؟
تمام عمر من بگذشت از بهر همان یک لحظهء آرام و رویائی
مرا کاوید مرا گوئید بدنبال کلاه خُود او یا کفش آن دلدار میگردم
همین زاغ و زغن با قار قار بس دروغش وعده ها میداد
که من والی اسلامم ولی من در بدر دنبال این شیخ رذالت باز میگردم
جهان بگذشت و من بازم بدنبال صفا و صلح بی بنیاد میگردم
بدون شیخ و اسلام و همین خونین مذهب صد دو چندان باز میگردم
بدنبال پدر یا همسرم من در میان هر چه بر جا مانده میگردم
جهان جنگ است و من در کشورم هر روز بی سامانه میگردم
در این میدان چه بی رویا و خونینبار باز میگردم و میگردم
تمام سرزمینم پُر ز مین و پُر سلاح و جنگ و خونریزی است
چه کس دست مرا خوانده که دنبال نگارم من به میدان باز میگردم؟
تمام عمر من بگذشت از بهر همان یک لحظهء آرام و رویائی
مرا کاوید مرا گوئید بدنبال کلاه خُود او یا کفش آن دلدار میگردم
همین زاغ و زغن با قار قار بس دروغش وعده ها میداد
که من والی اسلامم ولی من در بدر دنبال این شیخ رذالت باز میگردم
جهان بگذشت و من بازم بدنبال صفا و صلح بی بنیاد میگردم
بدون شیخ و اسلام و همین خونین مذهب صد دو چندان باز میگردم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر