در بیان شدت آتش جهنم همین بس که گفته میشود شدت آتش دنیا یک هفتادم آتش جهنم است، در این باره هم در منابع اهل سنت حدیث وجود دارد و در منابع شیعه:
امام صادق: ان نارکم هذه جزء من سبعین جزء من نار جهنم و قد اطفئت سبعین مرة بالماء ثم التهبت و لو ذلک مااستطاع آدمی ان یطیقها(بحار الانوار / مبحث جهنم) همانا این آتش شما(آتش دنیا) یک جزء از هفتاد جزء آتش جهنم است و و هفتاد بار با آب خاموش شده است سپس شعله ور گردید، و اگر چنین نبود انسان قادر به خاموش کردن آن نبود و از منابع اهل سنت؛ احمد ابن حنبل: ناركم هذه جزء من سبعین جزء من النار جهنم و وضربت بماء البحر مرتین ولولا ما جعل الله فیها منفعة لأحد
قرآن پس از اینکه بهشت مورد ادعای خود را وصف مینماید، شروع به وصف جایگاه اصحاب شمال میکند، الله بیان مینماید که این گروه در میان باد گرم و آب داغ قرار دارند:
فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ (واقعه/42) در [ميان] باد گرم و آب داغ.
جالب است که در جهنم هم سایه وجود دارد، سایه زمانی پدیدار خواهد بود که منبع نوری در بالا قرار داشته باشد، این سایه حاصل کدامین منبع نور و گرماست، جای پرسش دارد! سایه ی یاد شده حاصل دودی است تار و سیاه، این دود احتمالا از جهنم برمیخیزد. جای تعجب است که چگونه منبع گرما و نور، خود تولید سایه مینماید؟!:
وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ (واقعه/43) و سايهاى از دود تار.
الله دوباره از شدت جهنم کم میکند تا جائیکه بیان مینماید در آنجا هوا نه خنک است و نه متعادل باب طبع، احتمالا محمد تحت تأثیر هوای داغی که در عربستان میوزید این را بیان نموده است، زیرا با سایر صفاتی که از جهنم بیان میشود کاملا ناخواناست:
لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ (واقعه/44) نه خنك و نه خوش.
قرآن میگوید: غذای اهل جهنم، درختی است بنام زقوم، البته این بوته، ظاهرا در مناطق عربستان روئیده میشد و مزهی آن بسیار تلخ میباشد؛ این درخت یا بوته چگونه در میان آتش جهنم رشد می نماید پرسشی است که احتمالا خواهند گفت: با قدرت الله!:
لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ (واقعه/52) قطعا از درختى كه از زقوم استخواهيد خورد.
فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ (واقعه/52) و از آن شكمهايتان را خواهيد آكند.
و یا در اینجا دوباره از همین درخت یاد مینماید که غذای جهنمیان است:
إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ (دخان/43) همانا درخت زقوم.
طَعَامُ الْأَثِيمِ (دخان/44) خوراك گناه پيشه است.
كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ (دخان/45) چون مس گداخته در شكمها مىگدازد.
مس گداخته شده؟!
ضد و نقیض گوئی قرآن دربارهی صفت این درخت ادامه دارد:
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ (دخان/46) همانند جوشش آب داغ.
اما الله دچار فراموشکاری شده و بیان مینماید که برای آنان تنها خوردنی که وجود دارد، آبی است که از زخم فاسد شده جاری میگردد و شامل چرکهای آن زخم با ترکیبات خون است که از آن بعنوان غسلین یاد میشود:
وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ (الحاقه/36) و خوراكى جز چركابه ندارد.
الله دوباره فراموش کرده است که قبلا بیان نموده است که آتش جهنم بسیار داغ است و طبق همان حدیثی که در ابتدا بیان شد، این آتش 70 بار از آتش دنیا سوزناکتر میباشد، جالب اینکه در آنجا آب هم بخار نمیشود و همچنان داغ باقی میماند:
فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ (واقعه/54) و روى آن از آب جوش مىنوشيد.
و الله دچار فراموشکاری شده و باز در همین سوره دوباره سخنش را تکرار مینماید:
فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ (واقعه/93) پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد.
شتر هنگامیکه تشنه میگردد، آب زیادی را مینوشد، الله هم تنها مثالی که به ذهنش رسیده، قیاس تشنگی جهنمیان با شتر است:
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ (وافعه/55) [مانند] نوشيدن اشتران تشنه.
هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ (واقعه/56) اين است پذيرايى آنان در روز جزا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر