۱۳۹۱ اسفند ۲۳, چهارشنبه

نامه همسر هدی صابر در سالروز تولدش



فریده جمشیدی همسر شهید هدی صابر به مناسبت سالگرد تولد وی نامه ای را خطاب به وی نوشته است: بعد از تو هم زندگی در جریان است، با تمام دردها و سختی هایش. دوستانت ما را تنها نگذاشته اند. دستان گرمی که مرهم گذار زخم نبودنت هستند. چشمان نابینایی که به جای تو ما را می بینند. حنیف و شریف مشغول تحصیلند. سخت در تلاشند تا نام عزیزت را در تاریخ ایران زنده نگه دارند. برایمان دعا کن بتوانیم همسر و فرزندان لایقی برای تو باشیم.

هدی رضازاده صابر، فعال سیاسی و از اعضای شورای فعالان ملی مذهبی، سال گذشته در اعتراض به حمله لباس شخصی ها به مراسم تشییع مهندس عزت الله سحابی که منجر به مرگ مظلومانه دختر آن مرحوم، هاله سحابی شد، به همراه امیرخسرو دلیر ثانی، دیگر فعال ملی مذهبی، اعتصاب غذا کرد و در پی تعلل مسئولان زندان در رساندنش به بیمارستان، جان باخت.

مسئولان ادعا کردند که مرگ او به صورت طبیعی و بر اثر سکته قلبی بوده، اما ۶۴ زندانی سیاسی در نامه‌ای شهادت دادند که مرگ وی ناشی از اعتصاب غذا بوده و همچنین این زندانی سیاسی در بهداری زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

متن این نامه به گزارش ادوارنیوز به شرح زیر است:

به مناسبت ۲۳ اسفند تولد شهید هدی صابر،

تولدت بهاری بود، چه زود زمستان زندگیت را آوردند. تولد ۵۳ سالگیت مبارک. این دومین سالی است که باید تولدت را گوشه گورستان جشن بگیریم. اما این سنگ سرد و بی روح هیچ به آغوش گرم تو نمی ماند. “پدر” کلامی که بر دهان حنیف و شریف خشکیده، دو سال است کسی را پدر نخوانده اند.

بار سنگین زندگی را بر دوشم گذاردی و رفتی. شهادتت ناگهانی بود. تنم تاب نیاورد. باورت نمی شود با چه بیماری ها که دست و پنجه نرم نکرده ام که رنگ رخساره ام خبر دهد از سر درون.

بارها و بارها، لحظه به لحظه ملاقات آخرمان را مرور کرده ام. خنده هایت نشان بی وفایی نداشتند. ناگهانی رفتی! دو سال گذشته دستگاه عدلیه کشور به جای رسیدگی به فاجعه شهادت تو و برخورد با عاملان این جنایت، در صدد عادی جلوه دادن قتل تو و مختومه کردن پرونده ات هستند.

اما هدی جان! بعد از تو هم زندگی در جریان است، با تمام دردها و سختی هایش. دوستانت ما را تنها نگذاشته اند. دستان گرمی که مرهم گذار زخم نبودنت هستند. چشمان نابینایی که به جای تو ما را می بینند. حنیف و شریف مشغول تحصیلند. سخت در تلاشند تا نام عزیزت را در تاریخ ایران زنده نگه دارند. برایمان دعا کن بتوانیم همسر و فرزندان لایقی برای تو باشیم.

اما همیشه جایت خالی است نه تنها ما، بسیاری از خانواه ها چشم به راه اند. عید است. منتظریم. سفره هفت سین بیاور. بهار آمده گل بیاور….

“درآستانه اوج به اسارت گرفتند

و به هنگام بلوغ منشاش

کندند پَر از پَرش تا رسیدند به شَه پرش

و سر آخر، با هم زدند شاه پرش و شاهرگش”

* قسمتی از شعر هدی صابر در وصف حنیف نژاد که خود نیز همان شد.

تولدت مبارک

همسرت فریده جمشیدی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر