۱۳۹۲ فروردین ۱۱, یکشنبه

آزادی دو شهروند بهایی از زندان وکیل آباد مشهد




خبرگزاری هرانا - "نیکا خلوصی" و خواهرش "نوا خلوصی" دو شهروند بهایی بازداشت شده، پس از ۱۸۵ روز بازداشت موقت با قرار ۶ میلیارد ریالی از زندان وکیل آباد مشهد آزاد شدند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دو شهروند بهایی ساکن مشهد به نامهای "نیکا خلوصی" و خواهرش "نوا خلوصی" که در تاریخ ۵ مهر ماه ۱۳۹۱ توسط ماموران اداره اطلاعات مشهد دستگیر شده بودند پس از ۱۸۵ روز بازداشت موقت با قید وثیقه آزاد شدند.

این دو شهروند بهایی هر کدام با وثیقه ملکی معادل ۳ میلیارد ریال، جمعا ۶ میلیارد ریال روز شنبه ۱۰ فروردین ماه ۱۳۹۲ از زندان وکیل آباد مشهد آزاد شدند.


۱۳۹۲ فروردین ۱۰, شنبه

اعتصاب غذای شش زندانی سیاسی در کارون اهواز خاتمه یافت


شش زندانی سیاسی محبوس در زندان کارون اهواز که در روزهای پایانی سال ۹۱ دست به اعتصاب غذا زده بودند؛ به اعتصاب خود پایان دادند.

با وخيم شدن حال هادي راشدي و مختار البوشوكه و درخواست خانواده ها و زندانيان در زندان كارون. ٦ جوان عرب بعد از ٢٨ روز اعتصاب غذای خود را روز شنبه پایان دادند.
پنج زندانی سیاسی عرب محکوم به اعدام به نامهای هاشم شعبانی‌نژاد، هادی راشدی، محمد علی عموری‌نژاد، جابر و مختار آلبوشوکه به همراه رحمان عساکره محکوم به ۲۰ سال حبس از دوازدهم اسفند در اعتراض به تائید حکمشان در دیوان عالی کشور دست به اعتصاب غذا زده بودند.
هاشم شعبانی‌نژاد، شاعر، وبلاگنویس، دبیر ادبیات عرب و دانشجوی فوق لیسانس علوم سیاسی دانشگاه چمران اهواز، هادی راشدی، دبیر شیمی و فوق لیسانس شیمی کاربردی، محمد علی عموری‌نژاد، فعال دانشجویی و عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان و وبلاگنویس، به همراه دو برادر دیگر به نامهای جابر و مختار آلبوشوکه در تاریخ ۱۷ تیرماه گذشته به اتهام محاربه با خدا و مفسد فی الارض و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و اقدام علیه امنیت ملی توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب اهواز به اعدام محکوم شدند و پس از آن این حکم مجدداً به تایید رسید.
عفو بین‌الملل هفته گذشته با صدور بیانیه ای از مقام‌های جمهوری اسلامی ایران خواسته است که حکم اعدام محمدعلی عموری، هادی راشدی، هاشم شعبانی‌نژاد، و دو برادر به نام‌های جابر و مختار آلبوشوکه لغو و محاکمه‌ای با استانداردهای بین‌المللی برای آنان برگزار شود.

رای من خونین است


رای تو شراکت در قتل هموطن من است

۱۳۹۲ فروردین ۸, پنجشنبه

قیمت محرومیت من و خانواده ام :نامه کشیش بهنام ایرانی از زندان مرکزی کرج



  article picture
 
کشیش بهنام ایرانی زندانی زندان ندامتگاه مرکزی کرج در سال ۱۳۸۵ بخاطر فعالیت‌های کلیسایی‌اش به اتهام برگزاری مراسم دعا و پرستش در خانه و بشارت دادن افراد دستگیر و چندین ماه را در بازداشت به سر برد تا اینکه به قید وثیقه از زندان آزاد شد.در ۴ اسفند ماه ۱۳۸۶، شعبه ۳۰ دادگاه تجدید نظر تهران، وی را به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به پنج سال حبس تعلیقی محکوم نمود.مأمورین امنیتی پس از آن در ۲۵ فروردین ۱۳۸۹ به منزل ایشان در کرج هجوم برده و با بدرفتاری و ضرب و شتم وی را بازداشت نمودند.اینبار در دادگاه بهنام ایرانی را به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به ۱ سال حبس تعزیری محکوم نمودند و به همین دلیل ۵ سال حبس تعلیقی قبلی نیز به مورد اجرا در آمد.حبس ۱ ساله وی در دادگاه تجدید نظر به ۸ ماه تقلیل پیدا کرد و با این حساب وی باید ۵ سال و ۸ ماه را در زندان سپری نماید.در زیر نامه‌ای از این زندانی نوکیش مسیحی را که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را می‌خوانید:من کشیش بهنام ایرانی متولد ۲ دی ماه ۱۳۴۷ برابر ۲۳ دسامبر ۱۹۶۹ از کشور ایران هستم که مدّت دو سال است به اتهام تبلیغ علیه نظام حکومت اسلامی ایران در طی هجوم مسلحانهٔ مأموران وزارت اطلاعات به یک جلسه عبادتی خانگی مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و پس از دستبند خوردن، تحت الحفظ به بازداشتگاه وزارت اطلاعات و زندان رجایی شهر کرج موسوم به بند سوم، منتقل شدم و در حال حاضر در زندان ندامتگاه مرکزی کرج در ۳۵ کیلومتری شهر تهران متحمل حبس هستم.آنچه که در این گزارش ارائه می‌گردد تنها سخن حال من نیست، بلکه فرا‌تر از آن شرایطی است که همهٔ مسیحیان فارسی زبان و به عبارتی کلیهٔ مسیحیان در این کشور تجربه می‌کنند.اسارت اینجانب در زندان حکومت اسلامی ایران، اسارت یک شخص نیست، بلکه اسارت یک تفکر است، اسارت یک اندیشهٔ مسیحی است، اسارت یک اعتقاد است، اسارت آزاد اندیشی مذهبی است، اسارت حداقل حقوق یک بشر است، اسارت حدی است که خداوند به انسان بخشیده تا انتخاب کند و خود مسئول انتخاب خویش در حضور پروردگار باشد.من به صرف اینکه یک مسیحی هستم و تنها به دلیل اینکه با هم کیشان خویش در منازل شخصیمان جمع می‌شدیم و طی مراسم عبادتی به نیایش خداوند می‌پرداختیم و به صرف اینکه مسئولیت روحانی این افراد با من بود، در زندان حکومت اسلامی ایران مبحوس هستم.حبسی که بدون ارائهٔ هیچ دلیل محکمه پسند که وجاهت قانونی داشته باشد به آن محکوم شدم. اگر آنگونه که ادعا می‌شود در این کشور آزادی مذهبی وجود دارد و اقلیت‌های مذهبی در انجام مراسم عبادی خود ممنوعیت ندارند پس چرا در برگزاری مراسم عبادی و پاسخ به سؤالات مشتاقان شناخت مسیحیت جرم است؟ و اگر این جرم است پس اقلّیت‌های مذهبی در چه زمینه‌ای آزادی دارند؟ و من و امثال من چرا در زندان هستیم؟ و چرا من به پنج سال و هشت ماه حبس محکوم شدم؟ ما از چه قسمتی از حقوق تجاوز کردیم که تبلیغ علیه نظام تعریف شده است؟من دختری یازده ساله و پسری پنج ساله دارم. دو سال است که نتوانسته‌ام پاسخگوی نیاز‌های روحی و عاطفی آنان و همچنین همسرم در عنوان یک پدر و یک همسر باشم.وقتی در یک ملاقات پسرم را دیدم مرا به جای پدر مرا آقا خطاب می‌کرد و می‌گفت: "آقا برای من ماشین می‌خری؟"او از من می‌پرسید: "آقا شما پدر من هستید؟" و اشک‌های همسرم جاری شد. خوب سؤال من این است: قیمت این اشک‌ها چقدر است؟ قیمت این فاصله میان پدرو پسر چقدر است؟ دخترم در آستانهٔ ورود به دوران جوانیست. موقعی که بیشتر از هر زمانی به وجود یک پدر در کنار خود نیازمند است. در حمله‌ای که چند سال پیش مأموران وزارت اطلاعات به منزلم داشتند و مرا در مقابل دیدگان همسرم و دخترم دستگیر کردند دخترم آنچنان آسیبی دید که تا شش ماه وسایل شخصی خود را پنهان می‌کرد که مبادا مأموران اطلاعاتی آن‌ها را توقیف کنند.و سؤال باز هم اینجاست که هزینهٔ این خسارات روحی و عاطفی که به ساختار خانواده هر کدام از ما مسیحیان که محبوس می‌شویم وارد می‌گردد را با چه میزانی می‌توان سنجید؟ حکومت اسلامی ایران این خسارات را چگونه می‌تواند پرداخت کند؟مجامع و سازمان‌های حقوق بشری کمتر از این چشم انداز، به نقض حقوق بشر در این کشور پرداختند. هزینهٔ محرومیت یک فرزند از پدرش، یک همسر از شوهرش برای هر روز چقدر است؟ فشار‌های روحی و عاطفی و مسئولیت‌های سنگینی که در خلأ حضور من متوجه خانواده‌ام شده است را با چه میزانی می‌توان ترمیم خسارت کرد؟ اینکه مسئولیت اجتماعی من چندان مساعد نیست، اینکه زندان‌های این کشور چند برابر ظرفیتشان زندانی دارند، اینکه در یک اتاق بیست متری چهل نفر انسان زندگی می‌کنیم، اینکه فشار‌های روحی و روانی در فضای این زندان‌ها زیاد است، اینکه وضعیت بهداشتی و غذایی مساعد نیست، مطالب همیشگی هستند. امّا اینکه به چه حقّی یک سیستم تصمیم می‌گیرد که برای خودش تمام امتیازات مذهبی و فرصت‌های اجتماعی، حقوقی و فرهنگی را قائل شود اما پیروان یک اقلیت دیگر و به طور خاص مسیحیت را هم در چهارچوب زندگی شخصی و خانوادگی وهم در چهارچوب جامعهٔ مذهبی‌اش زیر فشار قرار دهد، رفت و آمد‌های آن‌ها را کنترل کند و شرایط زندگی را برایشان پر فشار و امنیتی کند و دچار اختلال بنماید، مطلبی دیگر و خسارتی غیر قابل جبران، نیازمند توجه و یافتن یک پاسخ دقیق است.قیمت محرومیت من و خانواده‌ام، همسر و فرزندانم، هم کیشانم و همچنین محرومیت خانواده‌ام از دیدن من، از زندگی با من، از برخورداری محبت پدری و همسری و همچنین حد اقل حقوق معنوی‌ام چقدر است؟ این را تایین کنید و به دنیا اعلام بنمایید. با تشکرکشیش بهنام ایرانی، ۲۸ اسفند ماه سال ۹۱ شمسیبرابر ۱۸ مارچ ۲۰۱۳زندان ندامتگاه مرکزی کرج

۱۳۹۲ فروردین ۷, چهارشنبه

سکوت اصلاح طلبان حکومتی در مورد وبلاگنویس زندانی سیامک مهر شکست


  article picture
 
بلاخره پس از دوسال اسارت وبلاگنویس زندانی محمد رضا پورشجری(سیامک مهر) و پس از آنکه دخترش میترا پور شجری که برای رساندن صدای پدرش و فشار هایی که بر شخص خودش از طرف رژیم اعمال شده بود به خارج از کشور پناه آورده ، سایت کلمه ، وابسته به اصلاح طلبان حکومتی ،و نزدیک به میر حسین موسوی روزه سکوت را شکست و گفتگویی را با میترا پور شجری در مورد وضعیت پدرش انجام داده که در زیر می خوانید:دختر محمدرضا پورشجری: پزشکان می گویند باید عمل شود؛ دادیار زندان می گوید یک ساعت هم مرخصی نمی دهم میترا پورشجری دختر وبلاگ نویس محبوس در زندان قزلحصار به کلمه می گوید: وقتی که به دادیار ناظر زندان گفتم چرا مرخصی بابا را امضا نمی‌کنید بابا آنجا خیلی مریض است، گفت من خودم را بخاطر این آدم به خطر نمی‌اندازم، حتی اجازه یک ساعت مرخصی را نمی‌دهم، گفتم چرا؟ گفت پدرت با جرم‌های که دارد برای کشور خطرناک است، ما بخاطر این پرونده خودمون را به خطر نمی‌اندازیم، اگر قرار بود مرخصی بدن دادستان خودش اقدام می‌کرد پرونده را به ما رجوع نمی‌داد.به گزارش کلمه، محمدرضا پورشجری، وبلاگ نویس ۵۲ ساله ایرانی است. وی از نام مستعار «سیامک مهر» برای نوشتن وبلاگ خود استفاده می‌کرد. این وبلاگ نویس روز سه‌شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ درمنزل مسکونی خود در کرج دستگیر و به بند امنیتی سپاه پاسداران در زندان رجایی شهر منتقل شد. بعد از مدتی این وبلاگ نویس بدون داشتن وکیل در شعبه ۱۰۹ دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی غلام سرابی محاکمه و به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد.وی پس از گذراندن نزدیک به یکسال در زندان رجایی شهر، به بیماری‌های متعدد دچار شد که باید در بیرون از زندان تحت مدوا و کنترل قرار می‌گرفت، اما مقامات قضایی بجای اعزام وی به مرخصی درمانی، او را به محل فعلی خود، زندان قزل حصار، که زندانی است بطور عمده برای مجرمان خطرناک، تبعید کردند.سیامک مهر، از آغاز دستگیری دچار دو حمله قلبی در زندان شده است. دکتر قلی‌زاده، رئیس اداره بهداری ندامتگاه کرج، در هفت آبان ماه سال ۱۳۹۱، در نامه‌ای به مقامات قضائی نوشته است: «محمد رضا پورشجری مشکل قلبی دارد که درمان آن برای این مرکز هزینه زیادی بهمراه دارد، لذا مستدعی است در خصوص اعطای مرخصی درمانی، اقدام مقتضی به عمل آید.»با وجود وضعیت نامساعد جسمی و نیاز فوری برای مراقبت‌های پزشکی مناسب، غلام سرابی، قاضی پرونده، حاضر به آزاد کردن سیامک مهر به دلیل «عدم توانایی تحمل کیفر» نشده است. مهر بدلیل «توهین به رهبری» و «اقدام علیه امنیت ملی» به سه سال زندان محکوم شده است.میترا‌ پورشجری پیش از این گفته بود: حدود ساعت ۱۰ صبح، پدرم را به دادگاه ۱۰۹ انقلاب کرج آوردند. وقتی به داخل رفت، یک ربع بیشتر طول نکشید و بیرون آمد. در حالی که دادگاه قبلی‌اش نزدیک به سه ساعت طول کشید. اما این‌بار دادگاه یک ربع بیشتر طول نکشید؛ با این تفاوت که دست‌بند و پابندش را هم باز نکردند. پدرم با یک سرباز داخل دادگاه شد. داخل دادگاه هم فقط سرباز بود و پدرم و قاضی غلام سرابی. در پایان دادگاه، پدرم گفت که قاضی به او هیچ چیزی نگفته است. فقط گفته که، «از خودت دفاع کن.» پدرم پاسخ داده است که، «من دفاعی نمی‌توانم بکنم، چون نه وکلای من این‌جا هستند، نه هیات منصفه و نه حتی نمایندهٔ رسانه‌ها و من اصلا این دادگاه را به رسمیت نمی‌شناسم.» قاضی هم به او گفته است، «اشکالی ندارد که تو ما را به رسمیت نمی‌‌شناسی. ما این‌بار باید رای شما را صادر کنیم و این‌کار را می‌کنیم. حال شما می‌خواهی به رسمیت بشناس، می‌خواهی نشناس!» قاضی شروع می‌کند به تهدید کردن پدرم. پدرم هم ناراحت می‌شود و می‌گوید، «بالاخره روزی می‌رسد که شما نیز همانند قذافی در سوراخی گیر می‌افتید.» قاضی هم در پاسخ می‌گوید که، «اشکالی ندارد؛ تا وقتی هستیم، امثال شما تاوان‌اش را پس می‌دهند، وقتی هم رفتیم، که رفته‌ایم.» پدرم می‌گوید نامه‌ای از دادستانی با مهر وزارت اطلاعات روی میز قاضی بوده است. قاضی به پدرم گفته است، «هرچه هم بخواهید بگویید فایده ندارد، حکم شما آمده است.» به‌هرحال پدرم را همراه با نامه‌ای به دفتر شعبه بردند و پدرم آن نامه را امضا کرد. این‌بار نگذاشتند حتی من به پدرم نزدیک شوم. فقط همین چند جمله‌ را توانست بگوید.گفت و گوی کلمه با میترا پورشجری، دختر این وبلاگ نویس در بند را با هم می خوانیم:در باره ی نحوه ی بازداشت پدرتان بفرمایید.پدرم ظهر بیست و یکم شهریور ماه سال ۸۹ با حمله چند نفر به منزل شان در کرج بازداشت شدند. ماموران چند ساعت خانه را تفتیش کرده و وسایل و لوازم ایشان رو ضبط کرده بودند ضمن اینکه پدر هنگام بازداشت مورد ضرب و شتم واقع شده بود.تاکنون در مورد وضعیت پدرتان با مقامات قضایی دیدار داشتید و آیا این دیدار‌ها نتیجه بخش بوده است؟بله من خودم برای بیماری‌های قبلی که پدر داشتند مستقیم با دادستان کرج و دادیار ناظر زندان ملاقات داشتم و بعد برای بیماری قلبی پدرم، عمو و عمه‌ام پیگیر بودند و با مقامات قضایی ملاقات داشتند اما تکنون هیچ تاثیری نداشته است و هیچ نتیجه‌ای نگرفتیم!الان وضعیت جسمی و بیماری قلبی ایشان در چه حالی است؟حال جسمی پدرم خیلی بد است، دوتا از رگ‌های قلبشان کاملا گرفته و پزشکان از درمان با دارو کاملا ناامید شدند و عمل قلب رو صلاح می‌دانند.مراجع قضایی تا به حال در مورد مرخصی استعلاجی حرفی زده اند؟وقتی که به دادیار ناظر زندان گفتم چرا مرخصی بابا را امضا نمی‌کنید بابا آنجا خیلی مریض است، گفت من خودم را بخاطر این آدم به خطر نمی‌اندازم، حتی اجازه یک ساعت مرخصی را نمی‌دهم، گفتم چرا؟ گفت پدرت با جرم‌های که دارد برای کشور خطرناک است، ما بخاطر این پرونده خودمون را به خطر نمی‌اندازیم، اگر قرار بود مرخصی بدهند دادستان خودش اقدام می‌کرد پرونده را به ما رجوع نمی‌داد.در حال حاضر عمه پیرم و عمویم پیگیر پرونده ی پدرم هستند، چند وقت پیش که عمه‌ام رفته بود پیش دادیار ناظر، گفته بود که برادرم با این وضعیت آنجا می‌میرد. دادیار ناظر گفته بود که خودت را خسته نکن مادرم چرا الکی می‌آی اینجا و خودت را خسته می‌کنی!آقای پورشجری در ابتدا در زندان رجایی شهر بودند چطور شد که به زندان قزلحصار منتقل کردند؟یک روز به پدرم گفتند که آماده شو برای پزشک و وقتی پدر آماده شده تا برای درمان کلیه‌اش برود، بدون هیچ حکم و دستوری ایشان را به صورت کاملا غیرقانونی تبعید کردند به زندان قزلحضار.درباره اخرین وضعیت پدرتان بگویید.ایشان وضع داخل زندان را به باغ وحشی تشبیه کردند که هیچ نظافتی در آن انجام نمی‌شود. با افزایش گرانی‌های وسیعی که در ایران به راه افتاده قیمت تمام اجناس داخل زندان چند برابر شده و بیشتر زندانیان قادر به خرید وسایل شست وشو و نظافت نیستند و این نظافت زندانیان و اتاق های ان‌ها را با مشکل مواجه کرده است. از طرفی آب گرم و حمام هم تنها چند ساعت در هفته در دسترس است. با وجود بیماری حاد پدرم این وضعیت بد نظافت و کثیفی بی‌حد و اندازه درون زندان و نبود آرامش روحی و روانی کافی، سلامتی ایشان را با خطرجدی تری مواجه کرده است چون مداوای او را تنها با عمل جراحی صلاح دانستند پزشکان بهداری زندان هیچ دارویی را برای بهبود موقتی و روزانه ایشان تجویز نمی‌کنند و پدر در بلاتکلیفی کامل به سر می‌برند و جسم ایشان روز به روز دچار ضعف بیشتری می‌شود.پدر نوشته بود شرایط من در زندان به گونه‌ای است که بیشتر از هر چیز از بی‌خبری رنج می‌برم. از ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ به مدت ۳۵-۴۵ روز که دقیقا نمی‌دانم من در اطلاعات زندان بودم و در این مدت به دلیل شکنجه‌های فراوان با شیشه عینکم اقدام به خودکشی کردم. با اینکه می‌دانی چشمانم خیلی ضعیف است و با تقاضای زیاد از طرف خودم ۳ماه از دادن شیشه عینک و حتا یک عدد قرص به من خودداری می‌کردند.پدر عنوان کرده بود که میتراجان یادت باشد من یک فرد نیستم، یک فکرم. من یک شخص نیستم بلکه یک اندیشه‌ام. اندیشه‌ای که در میان ایرانیان ریشه دارد و من سخت امیدوارم که عاقبت بر اهریمن پیروز می‌شود. من الان در سلول انفرادی هستم. اینجا به سلول انفرادی برای فریب مردم می‌گویند”سوئیت”! علاوه بر سلول های انفرادی در هر سالن عمومی اندرزگاه‌ها یک اتاق کوچک با حمام و توالت هم هست که به آن “فرعی” می‌گویند و هر یک شماره‌ای دارد. من در بین هفت هشت هزار زندانی تنها و تنها زندانی هستم که ممنوع ملاقات و ممنوع تلفن و از هرگونه ارتباط محرومم. هرگاه یک زندانی ممنوع ملاقات می‌اید او را نیز به سلول من می‌آورند که معمولا از اشرار و جانیان است. اکنون که این مطلب را می‌نویسم در فرعی از سالن۱۳ اندرزگاه ۵ که زندان معتادین و جانیان و شرارتی‌های خطرناک است محبوسم. این اندرزگاه به (متادونی‌ها) مشهور است.سلول من حتا یک دریچه به بیرون ندارد که با کسی ارتباط داشته باشم. اینجا اوباش همیشه شی‌ای برنده با خود حمل می‌کنند که به آن “تیزی” می‌گویند. در فرعی ۱۷ اندرزگاه۶ که بودم در داخل بند یکنفر با همین تیزی به خاطر چند گرم موادمخدر گردنش را بریدند و کشتند. در زندان موادمخدر از سیگار فراوان‌تر یافت می‌شود. کراک وشیشه اصلیترین مواد مخدر مصرفی در زندان است. امروز دوشنبه نوزدهم اردیبهشت ۹۰ بعد از هشت ماه انفرادی به سالن ۱۲ اندرزگاه ۴ (بند سیاسی) منتقل شدم.

۱۳۹۲ فروردین ۶, سه‌شنبه

زیر مهاجرت کانادا: مقام‌های جمهوری اسلامی را راه نمی‌دهیم



image
جیسون کنی، وزیر مهاجرت کانادا در پاسخ به سوال مدیر اجرائی مرکز بین المللی حقوق بشر در کانادا در باره نحوه برخورد با مقام‌های ایرانی متقاضی ورود به کانادا و همچنین پناهجویان سیاسی گفته است که دولتش اجازه ورود به مقامات جمهوری اسلامی در کانادا نمی‌دهد ولی به مخالفان جمهوری اسلامی پناه خواهد داد. جان برد، وزیر خارجه کانادا نیز پیش‌تر تاکید کرده بود که رابطه دولتش با جمهوری اسلامی کاملا قطع شده است.
بر اساس نسخه نامه‌ای که امروز به دست خودنویس رسیده است، وزیر مهاجرت و شهروندی کانادا در نامه‌ای به حسن زارع زاده اردشیر، مدیر اجرائی مرکز بین المللی حقوق بشر در کانادا تاکید کرد که این وزارتخانه اجازه حضور به مقامات جمهوری اسلامی در کانادا نخواهد داد و همچنین به مخالفان جمهوری اسلامی پناه خواهد داد.
چندی پیش مدیر اجرائی مرکز بین المللی حقوق بشر در کانادا در نامه‌ای به وزرای امور خارجه و مهاجرت و شهروندی کانادا خواستار حمایت آنها از نهادهای حقوق بشری ایرانی و پناهندگان و نیز تحقیقات بیشتر نسبت به مقامات و افراد وابسته به جمهوری اسلامی که قصد ورود به کانادا را دارند شده بود.
وزیر خارجه کانادا آقای جان برد در نامه خود در ماه گذشته تاکید کرده بود که کانادا همه روابط خود را با دولت ایران قطع کرده و سیاست فشار به رژیم ایران را دنبال می‌کند. به دنبال نامه وزیر امور خارجه کانادا، وزیر مهاجرت آقای جیسون کنی نیز واکنش نشان داده و ضمن تشریح سیاست‌های کانادا در خصوص نحوه پذیرش پناهندگان ایرانی، تاکید کرده است که از ورود مقامات وابسته به رژیم و اعضای خانواده آنها جلوگیری می‌شود.

۱۳۹۲ فروردین ۴, یکشنبه

فشار های رژیم بر خانواده های مسیحیان‎




article picture
 
از مقامات جمهوری اسلامی میخواهیم فشارهایش را بر خانوادهای مسیحیان متوقف کندکشیش ابوفادی کشیش سرشناس جامعه عرب که رسانه های شناخته شده عربی از جمله (العربیه ) (الجزیره )(اصوات العراق ) به صورت پیوسته دیدگاه های وی پیرامون مشکلات اقلیتهای مذهبی جویا میشوند در طی چند روز گذشته با صدور بیانه ای همزمان اعتراض خود را به فشار های رژیم بر خانواده های مسیحیان (ابراهیم فیروزی ) (یوسف ندر رخانی ) (سعید عابدینی )(خدیجه موهبتی ) نشان داد و از رهبر جمهوری اسلامی ایران در خواست کرد به حقوق اقلیتهای مذهبی احترام بگذارد .ایشان در بخشی از اظهارات خود به العربیه به مشکلات چند تن از فعالین مسیحی اشاره نمود و رفتارهای رژیم ایران را غیر دموکراتیک توصیف نمود .کشیش ابوفادی که سال گذشته در یک گفتگوی اختصاصی در خبر گزاری (پارس دیلی نیوز )به اوضاع مرگبار کشیش ندرخانی پرداخته بود به صورت مختصر به فشار های رژیم بر خانواده (خدیجه موهبتی)فعال مسیحی و پناهجو در ترکیه اشاره نمود .ابوفادی در بخشی از مصاحبه دوم با (الصوات العراق )اشاره به هراس مسیحیان پناهجو در یونان و ترکیه میکند و آخرین موردی که از سوی ایشان مورد انتقاد قرار میگیرد چهار بار فشار پیاپی رژیم بر خانواده (خدیجه موهبتی)مسیحی سرشناس ایرانی است و در ادامه می افزاید در صورتی که رژیم ایران اعضای خانواده خدیجه موهبتی را تحت فشار قرار دهند و از سوی دیگر مسولین کمیساریای عالی پناهندگان در ترکیه نسبت به اوضاع دیپورت وی ظرف ۷۲ ساعت آینده اقدام نکنند کلیساهای بین المللی امریکا و کلیساهای فعال در اروپا ناچار خواهند بود برای تحت فشار قرار دادن دولت ایران و مقامات کمیسار یای عالی پناهندگان (آنکارا) گزارش ویژه را به دبیر کل سازمان ملل متحد بنویسند .کشیش ابوفادی در خاتمه خاطر نشان کرد چهار مسیحی نامبرده تنها گوشه ای از خانواده هایی است که تحت فشار رژیم ایران قرار دارند و کاترین اشتون (مسول سیاست خارجه اتحادیه اروپا ) باید پیش از استعفا پست خود مشکلات اینگونه اقلیتهای مذهبی مانند (خدیجه موهبتی)و( یوسف ندرخانی) را به دبیر کل سازمان ملل خانم هیلاری کلینتون (رییس دیپلماسی امریکا )تقدیم نما ید.

اطلاعیه هفتگی حامیان مادران عزادار ایران در لوس آنجلس


  article picture
 
بهار و نوروز دیگری از راه رسید و اینبار نیز جای هزاران نفر از جان باخته گان راه آزادی در کنار سفره هفت سین خالی است. هزاران هزار نفری که استبداد را بر نتافتند و برای نجات زندانیان سیاسی، برقراری دموکراسی و عدالت پا به میدان مبارزه گذاشتند و جان خود را در این راه از دست دادند.ما حامیان مادران عزادار ایران در لوس آنجلس همراه با بزرگداشت نوروز، یاد همه عزیزان از دست رفته، بر دار شده گان دهه پیش، جان باخته گان راه آزادی در همه اعصار، را پاس می داریم. ما پیمان می بندیم تا با تمامی توان خویش برای رسیدن به لغو حکم اعدام، مجازات آمرین و عاملین جنایتهای ۳۳ سال گذشته و آزادی همه زندانینان سیاسی تلاش کنیم.ما حامیان مادران عزادار ایران در لس آنجلس، این شنبه نیز( ۲۳ ماه مارچ ۲۰۱۳) چون شنبه‌های گذشته، در محل گرد هم آئی همیشگی خود، اسکله ی شهر سانتامونیکا، تقاطع خیابان کلرادو و بلوار اوشن، از ساعت یک تا پنج بعد از ظهر جمع می شویم تا با برپائی نمایشگاهی از جنایت‌های جمهوری اسلامی، نمایش فیلم‌های تظاهرات و مقاومت مردم ایران و پخش اخبار مربوط به اعدام‌های اخیر و احکام جابرانه و قرون وسطائی که بطور روزانه از طرف بی‌دادگاه‌های رژیم خونخوار جمهوری اسلامی علیه ی آزادیخواهان وطن ما صادر میشود، رهگذران را درجریان آخرین جنایات مافیای مذهبی حاکم بر ایران قرار دهیم.به امید همراهی شما!حامیان مادران عزادار ایران در لس آنجلس٭ گروه حامیان مادران عزادار ایران در لس آنجلس هیچ شعبه دیگری در این شهر ندارد.

فتوای سنگسار يک مرتجع اسلامی عليه آمينا دختر آزاده تونسی محکوم است



article picture
 
آمينا تيلر يک دختر جوان تونسي است که در اعلام همبستگي با سازمان فمن يک عکس برهنه خود را که بر آن نوشته بود٬ بدن من ناموس هيچکس نيست٬ روز ۲۶ فوريه براي سايت اين سازمان ارسال کرد. او سپس در تونس يک سايت اينترنتي به اسم فمن- تونس ايجاد کرده و قصد داشت در کشور تونس با سازمان فمن همکاري کند. به محض اينکه سازمان فمن عکس آمينا را در سايت خود علني کرد٬ يک مرتجع اسلامي و مسئول يک سازمان اسلامي در تونس به اسم عادل آلمي فتواي قتل او را صادر کرد. او گفته بود . اين زن بايد صد ضربه شلاق بخورد و سپس سنگسار شود. او گفت اگر عکس العمل نشان ندهيم اين کار آمينا براي کشور بدبياري ببار مي آورد و زنان ديگر تونس را نيز از راه به در ميکند و... Adel Almi : ''La jeune fille aux seins nus mérite la lapidation à mort'' اعلام فتوا عليه آمينا با موجي از اعتراض در تونس و در دنيا مواجه شده است. در سايتهاي اينترنتي عرب زبان صدها جوان به اين حکم اعتراض کرده و مباحثات بسيار حاد و جدي در اين مورد در جريان است. جنبش اسلامي و امام ها عليه زنان آزاده و مردم شمشير ميکشند و قصد ساکت کردن آنها را دارند. به محض پخش خبر اين واقعه مريم نمازي از طريق وبلاگ خود خبر را منتشرکرد و يک نامه اعتراض به فتواي اين مرتجع اسلامي و در اعلام همبستگي با آمينا را با امضا شخصيت هاي سرشناس بين المللي منتشر کرد. از جمله امضا کنندگان آليا ماجده المهدي٬ تسليمه نسرين٬ ريچارد داوکينز و فعالين فمن و نهاد اکس مسلم و همچنين کميته بين المللي عليه سنگسار بود. http://freethoughtblogs.com/maryamnamazie/2013/03/21/4-april-2013-international-day-to-defend-amina-she-represents-us/روز ۴ آوريل روز اعتراض جهاني به اين فتوا و روز همبستگي با آمينا اعلام شد. فمن از زنان خواست با ارسال عکسهاي برهنه خود و نوشتن شعار دفاع از آمينا به اين اعتراض بپيوندند. در دنيا اعتراض به اين فتوا آغاز شده و زنان از امريکا و مکزيک و الجزاير و سوئد و آلمان با ارسال عکس برهنه خود با متني در دفاع از آمنه که بر تن خود نوشته اند با آمينا ابراز همبستگي ميکنند. اين موج اعتراضي ادامه دارد و هر لحظه و هر ساعت اخبار جديدي از اعتراضات در دنيا در سايت فمن و سايتهاي ديگر مطرح ميشود.اين فتوا از رسانه هاي کشور تونس وسيعا منتشر شد و در جامعه تونس به مباحثات زيادي دامن زد. اعتراض به اين فتوا در بين جوانان و مردم بسيار زياد است و سازمان فمن اعلام کرد که امکان تماس با آمينا را از دست داده و تلفن او از کار افتاده است.امروز جمعه ۲۲ ماه مارس اخباري حاکي از اينکه آمينا را به يک بيمارستان رواني برده و تحت عنوان اينکه او بيماري روحي دارد ٬ او را بستري کرده اند٬ منتشر شده است. به اين رفتار وقيحانه و وحشيانه سازمانهاي اسلامي در تونس وسيعا اعتراض کنيد.اينکه يک آخوند کپک زده جرات ميکند عليه يک زن جوان که عکس برهنه خود را منتشر کرده فتواي سنگسار داده و زمينه را براي جنايت عليه زنان فراهم کند٬ موضوعي است که بايد با موج گسترده اعتراضي در همه جا مواجه شود.چهار آوريل پنج شنبه روز اعتراض بين المللي به اين فتوا و روز همبستگي جهاني با آمينا و آميناها درکشورهاي اسلام زده است. بپا خيزيد و اعتراض کنيد ! يک طومار اعتراضي اکنون در سايتهاي اينترنتي در اعتراض به اين فتوا در جريان است که از روز گذشته تاکنون چند هزارنفر اين طومار را امضا کرده اند.http://www.change.org/petitions/petitioning-tunisian-government-amina-must-be-safe فمن به دوستداران خود و به زنان در دنيا فراخوان داده است که از آمينا از طريق ارسال عکسهاي خود و نوشتن شعار دفاع کنند و تعداد زيادي زن تا کنون از اقصي نقاط جهان اين کار ر اکرده و با آمينا ابراز همبستگي کرده اند .

۱۳۹۲ فروردین ۲, جمعه

صبح روز گذشته همزمان با اولین روز نوروز ، سه زندانی کرد در زندان شهر قروه به سلول انفرادی زندان منتقل شدند.


بنا به گزارش اعضای کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ، سه زندانی سیاسی کرد بنامهای صباح حسین پناهی ، سیروان حسین پناهی و شیرزاد حسین پناهی واقع در زندان مرکزی قروه در اولین روز نوروز به دستور مسئول این زندان به مدت 24 ساعت به سلول انفرادی منتقل شدند.
گفته می شود دليل انتقال اين سه زندانی به سلول، نوشتن نامه ای بوده که به مناسبت عید روز برای افکارعمومی نوشته بودند. که در بخشی از این نامه که بنام عضو خانواده حسین پناهی بود آمده بود که" چهار عضو زندانی خانواده حسین‌پناهی به مناسبت فرارسیدن نوروز 2013 پیامی منتشر کرده و ضمن تبریک گفتن نوروز به ملت کرد, و « از مجامع بین المللی و تمام فعالان حقوق بشری خواستار یاری رسانی برای آزادی زندانیان سیاسی و مدنی در بند هستم.»
شایان ذکر است که همکنون این سه عضو خانواده حسین پناهی در زندان قروه در بلاتکیفی و بدونه هیچ گونه حکمی بسر میبرند. صباح و سیروان و شیرزاد حسین پناهی این سه عضو بازداشتی خانواده زندانی سیاسی کرد انور حسین پناهی هستند که با گذشت مدت طولانی از دوران بازداشت آنها ولی همچنان بلاتکلیف در زندان قروه نگهداری میشوند.
گفتنی است که طی سالهای اخیر، و بعد از دستگیری آقای انور حسین پناهی، تعداد زیادی از افراد خانواده حسین پناهی بطور جداگانه و به بهانه‌های مختلف، مورد احضار٬ بازداشت و تهدید قرار گرفته‌اند.
محمد صادق نجفی
صبح روز گذشته همزمان با اولین روز نوروز ، سه زندانی کرد در زندان شهر قروه به سلول انفرادی زندان منتقل شدند.
بنا به گزارش اعضای کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ، سه زندانی سیاسی کرد بنامهای صباح حسین پناهی ، سیروان حسین پناهی و شیرزاد حسین پناهی واقع در زندان مرکزی قروه در اولین روز نوروز به دستور مسئول این زندان به مدت 24 ساعت به سلول انفرادی منتقل شدند.
گفته می شود دليل انتقال اين سه زندانی به سلول، نوشتن نامه ای بوده که به مناسبت عید روز برای افکارعمومی نوشته بودند. که در بخشی از این نامه که بنام عضو خانواده حسین پناهی بود آمده بود که" چهار عضو زندانی خانواده حسین‌پناهی به مناسبت فرارسیدن نوروز 2013 پیامی منتشر کرده و ضمن تبریک گفتن نوروز به ملت کرد, و « از مجامع بین المللی و تمام فعالان حقوق بشری خواستار یاری رسانی برای آزادی زندانیان سیاسی و مدنی در بند هستم.»
 شایان ذکر است که همکنون این سه عضو خانواده حسین پناهی در زندان قروه در بلاتکیفی و بدونه هیچ گونه حکمی بسر میبرند. صباح و سیروان و شیرزاد حسین پناهی این سه عضو بازداشتی خانواده زندانی سیاسی کرد انور حسین پناهی هستند که با گذشت مدت طولانی از دوران بازداشت آنها ولی همچنان بلاتکلیف در زندان قروه نگهداری میشوند.
گفتنی است که طی سالهای اخیر، و بعد از دستگیری آقای انور حسین پناهی، تعداد زیادی از افراد خانواده حسین پناهی بطور جداگانه و به بهانه‌های مختلف، مورد احضار٬ بازداشت و تهدید قرار گرفته‌اند.

۱۳۹۲ فروردین ۱, پنجشنبه

نگاهی به پدیده فرار دختران از خانه در ایران


گزارش- سرگل میرزایی

دو دختر دستبند به دست در سالن دادگاه روی نیمکت منتظر نشسته بودند تا قاضی صدایشان کند.
یکی از دختران که 16 سال بیشتر نداشت، مانتویی کوتاه به تن وشال کوتاهی به سر داشت که موهایش از پشت شال بیرون بود وشلواری کوتاه که تا کمی از زیر زانوی او را پوشانده بود وادامه ی آن را جوراب وساق کفشش جبران می کرد.دختر دیگر با مدل لباسی ساده ترواما نقابی از رنگها چهره ی واقعی هر دوی آنها را پوشیده بود...
یکی از آن دو، فرزند طلاق ناشی از اعتیاد بودوبا مادری زندگی می کرد که ازدواج مجدد کرده ودخترک ناگزیر فرزند یک ناپدری شده بود .
دختر دیگر هم پس از آنکه مادرش را در یک تصادف از دست داده بود وپدرش زن دیگری را اختیار کرده بود، چون توانای تحمل زخم زبانهای نامادریش را نداشت به ناچار مجبور به زندگی با پدر بزرگ ومادر بزرگش شده بود، اما نوع تفکر دخترک 15 ساله کجا ومادر بزرگی 60 ساله کجا که قدمتش به دو نسل پیش باز می گشت...

یکی از آسیبهای اجتماعی که امروزه باعث نگرانی شدید بسیاری از جوامع،بویژه جوامع جهان سوم شده است پدیده ی فرار از خانه،خصوصا فراردختران است.
روزی نیست که چندین خبردر جراید ایران منتشر نشود ودر آن به فرار دختران از خانه ویا دستگیری دختران فراری کم سن وسال در تاریک خانه های شهر اشاره نشود.

تعریف فرار:

فرار تعاریف زیادی دارد، از جمله: فرار از دسته علایم اختلالات رفتاریست نه به دلیل ماهیت آن، بلکه به دلیل فراهم آوردن مسایل ومشکلاتی که برای فرد و اجتماع در بر دارد.
بعضی از کارشناسان معتقدند که فرار رهایی از قید و بندهای خانواده است که نوجوانان و جوانان آن رهایی را طلب میکنند .
ویا به تعریفی دیگر فرار مکانیسمیست که فرد برای اثبات وجودی خود تن به آن می دهد که احساس می کند در خانواده فرصت این اثبات را ندارد.
یکی از کشورهای جهان سوم که پدیده ی فرار دختران در آن روز به روز رو به افزایش است کشور ایران است.
ایران به دلیل داشتن سیستم سیاستی ،مذهبی وعدم داشتن مسئولین مجرب ومسئول در قبال ملت و تنگ کردن عرصه ی جامعه برای جوانان، دارای آمار بالا در پدیده ی فرار دختران از خانه است.
این پدیده ی که یکی از بزرگترین آسیبهای اجتماعی در ایران می باشد،می تواند عوامل مختلف ومتعددی داشته باشد.

بسیاری از کارشناسان اجتماعی بر این باورند که ازاساسی ترین عوامل موثر در فرار دختران از خانه،وجود ریشه ای مذهب وتعصب شدید در خانواده هاست که سیستم مذهبی حاکم در خانواده ها با افکارجوانان امروزی مطابقت ندارد.

وجود فقر در خانواده ها یکی دیگر از عوامل  موثر در فرار دختران ازخانه و خانواده ی خود گزارش شده است.
پدیده ی اعتیاد والدین ومسئله طلاق از دیگر عاملان تاثیر گذار بر فرار دختران به شمار می آید.

۱۳۹۱ اسفند ۳۰, چهارشنبه


در این واپسین ساعتهای سال
اگر خوشبختی یک برگ است، من درختی برایت آرزو میکنم ...
اگر امید یک قطره است، من دریا برایت آرزو میکنم ...
اگر دوست برایت سرمایه است ، من خدا را برایت آرزو میکنم ...
... چه دعایی کنمت بهتر از آنکه ، خدا پنجره باز اتاقت باشد ...

دوستان عزیزم هر روزتون نوروز ،سال نوع مبارک

بهار بهترین بهانه برای آغاز
وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است/FOROUGH FEILI

۱۳۹۱ اسفند ۲۷, یکشنبه

تهدید مادر ستار بهشتی توسط مزدوران رژیم جنایتکار آخوندی



مادر ستار بهشتی: ماموران تهدید کرده بودند که آخرین شب جمعه سال بر سر مزار ستار نروید

هر چند مسئول رسیدگی به پرونده ستار بهشتی در مجلس شورای اسلامی این پرونده را مختومه اعلام کرده است، اما خانواده این قربانی بازداشتگاه فتابه رغم تهدیدهای انجام شده، پیگیر پرونده قتل خواهند بود.

به گزارش سحام نیوز، گوهر عشقی و سحر بهشتی در دیداری که فخرالسادات محتشمی با آنها دیدار کرده است، گفته اند که بعد از تصادف عجیب داماد خانواده که زمین گیر شده است، خواهرش پرونده را دنبال می کند.

با گذشت چندین ماه از مرگ ستار بهشتی در بازداشتگاه فتا هنوز دادگاهی برای او تشکیل نشده است و تاکنون اظهار نظرهای متناقضی در خصوص پرونده وی از سوی مسئولان و نمایندگان مجلس اظهار شده است.

در آخرین اظهار نظر رسمی که از سوی مهدی دواتگری نماینده مجلس عنوان شد، وی ادعا کرد که این پرونده بسته شده است. در حالی که گیتی پورفاضل، وکیل خانواده بهشتی می‌گوید چنین چیزی صحت ندارد و پرونده هنوز در مرحله مقدماتی است.

مادر ستار بهشتی چندی پیش با اشاره به کندشدن روند رسیدگی به پرونده فرزندش این رویکرد را غیرمنطقی توصیف کرده و گفته بود: متاسفانه تا کنون خبری از رسیدگی به پرونده ستار نیست. قرار بوده بعد از چهلم به پرونده فرزندم رسیدگی کنند، اما الان می گویند شش ماه طول خواهد کشید.

گوهر عشقی گفته است: این سه تا بچه هایم را هم بکشند برایم مهم نیست من پی گیری را ادامه می دهم تا ستارکُشی تمام شود! گوهر خانم می خواهد با تن نحیف خود نقطه پایان بگذارد بر این قصه تلخ. می گوید: آقاستار همه کس من بود. یار و هم دم و پرستار تمام وقت.

آنگونه که مادر ستار بهشتی گفته است ماموران تهدید کرده بودند که آخرین شب جمعه سال آنها بر سر مزار ستار نروند. اما او می گوید که قرار نیست کسی برای ما تعیین تکلیف کند! گوهر عشقی گفته است: تعداد مأمورها چندین برابر مابود!

هراس روز افزون رژیم از چهارشنبه سوری



هراس رژیم از چهارشنبه سوری:استفاده از مواد منفجره مشمول "محاربه" است!
در آستانه جشن ایرانی چهارشنبه سوری ، رژیم مفلوک جمهوری اسلامی و مزدورانش برای ایجاد رعب و وحشت در میان مردم و جلوگیری از هر نوع اعتراض علیه ریش ملا قوانین ساخته شده ضد بشری آخوندی را در رسانه هایشان مطرح می کنند تا به خیال خودشان مردم را به وحشتی بی اندازند که شدیدا گریبانگیر خودشان شده است، یک نمونه از وحشت رژیم و مزدورانش را در زیر می خوانید: .

منبع حکومتی: یک وکیل دادگستري استفاده از مواد محترقه را به معني "محاربه" دانست و گفت: به استناد ماده 664 قانون مجازات اسلامي اگر كسي هر نوع وسيله‌اي براي ارتكاب جرم توليد يا تهيه كند به حبس از سه ماه تا يك سال و تا( 74 ) ضربه شلاق محكوم خواهد شد.

"هادي رستمي" در گفتگو با سایت حکومتی "باشگاه خبرنگاران " که زیر نظر اوباشان بسیجی ولایت فقیه اداره می شود، با بیان اینکه خريد و فروش مواد محترقه جرم محسوب مي‌شود، گفته: به استناد ماده 664 قانون مجازات اسلامي اگر كسي هر نوع وسيله‌اي براي ارتكاب جرم توليد يا تهيه كند به حبس از سه ماه تا يك سال و تا( 74 ) ضربه شلاق محكوم خواهد شد.

وي با بيان اينكه استفاده از مواد محترقه مشمول "محاربه" است گفته: ترقه و مواد منفجره مانند اسلحه خطرناك هستند و با ايجاد رعب و وحشت عمومي، امنیت و آسایش مردم را سلب و مزاحم نوامیس و کودکان مي‌شود لذا نوعي محاربه به حساب مي‌آيد.

این مزدور حکومتی با بيان اينكه فروش مواد محترقه مقدمه وقوع جرم طبق ماده 618 نيز است، گفته: هر كس با هياهو و جنجال يا حركات غير متعارف ياتعرض به افراد موجب اخلال نظم و آسايش و آرامش عمومي شود يا مردم را از كسب وكار باز دارد به حبس و شلاق محكوم خواهد شد.

۱۳۹۱ اسفند ۲۶, شنبه

پرتاب گوجه فرنگی گندیده علیه نماینده مجلس رژیم

Photo


صبح روز جمعه حسن کامران دستجردی نماینده مجلس و همسرش در یک نمایش مضحک و تبلیغاتی نیکوکاری! درباغ غدیر اصفهان ظاهر شده تا به ظاهر به کودکان بی سرپرست کمک کنند. اما مردم منطقه که به دلیل اخراج و بیکاری و عدم دریافت حقوق در شرایط سختی به سر می برند، هنگام ورود این دو تن شروع به شعار دادن علیه آنها و سپس پرتاب گوجه فرنگی گندیده کردند و این نمایش مسخره را به درگیری و تظاهرات علیه وی تبدیل کردند. بدنبال درگیری و شعار‌های تند مردم علیه ولی فقیه بگان ویژه سرکوب وارد صحنه شد و شروع به پراکنده کردن تظاهرکنندگان کرد. این جشن به ظاهر نیکوکاری متوقف شد و صحنه کلا تعطیل شد.

۱۳۹۱ اسفند ۲۴, پنجشنبه

قسمت دوم

ایران زندانی برای زنان

در قسمت قبلی‌ دربارهٔ انتخاب زنان در خصوص همسر در ایران توضیحاتی دادیم ، هرچند بحث در خصوص قوانین ضد زن جمهوری اسلامی از نگارش چندین کتاب هم فراتر خواهد رفت ،اما در این مقاله سعی‌ در بیان برخی‌ از کمترین مشکلات پیش چشم ,دربارهٔ زنان در جمهوری اسلامی ایران مینماییم٬ با این امید که توجه انسانهای آزاده را برای تغییر این قوانین جلب کرده باشیم.

تمکین در عربی‌ به معنای اطاعت می‌باشد و قوانین حاکم بر ایران نیز از واژهٔ تمکین در موارد متعدد برای زنان استفاده کرده است.تمکین در حقوق خانواده در ایران یعنی اطاعت زن از شوهر، مثلا برای تعیین محل سکونت مطابق ماده ۱۱۱۴ قانون مدنی ایران میگوید : زن باید در منزلی که شوهر تعیین می‌کند سکنی نماید مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد و یا در خصوص شغل زن به موجب ماده ۱۱۱۷ میگوید: شوهر میتواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانواد‌گی یا حیثیت خود زن می‌باشد منع نماید.
در جائی‌ دیگر به صراحت در ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی ایران عنوان کرده : ریاست خانواده از خصائص شوهر است .یعنی برای یک زندگی‌ مشترک و انسانی‌ برای مرد حق ریاست قائل شده و زن اگر در زمان عقد درخواست برخی‌ از‌این حقوق را بطور رسمی‌ در عقدنامه نکند، دادگاه در آینده و در صورت اعتراض زن به امور ذکر شده در بالا در خصوص محل زندگی‌ و یا شغل توجه نخواهد کرد, مگر در شرایط بسیار خاص.

گاهادرآیین دادرسی مدنی ایران ازواژه ای به نام تمکین خاص هم اسم برده شده و به این طریق برده داری جنسی‌ را صراحتا بیان کرده و این چنین ذکر کرده که زن در قبال مرد وظیفه دارد خود را بطور کامل در اختیار وی قرار دهد و حق اعتراض هم ندارد ، البته لازم است اشاره کنیم توجه کوچکی هم به این نکته شده است که اگر زن در انجام وظیفهٔ جنسی‌ خود مانعی مشروع داشته باشد ، میتواند بطور موقت ازتمکین خاص امتناع نماید.

حال سوال اصلی‌ اینجاست که اگر زنی‌ مایل به سکونت در محلی که شوهر تعیین می‌کند نباشد چه ؟آیا باید به اجبار قبول کند؟

یا اگر زن شغلی‌ که باب میل شوهرش نباشد را انتخاب کند آیا مجبور است از مرد اطاعت کند؟

آیا اگر زنی‌ مایل به برقراری ارتباط جنسی‌ با شوهرش نباشد و به قول قانونگذار ایران مانع مشروع هم نداشته باشد،مستحق نوعی تجاوز است؟
متاسفانه واژه انسان بودن وحق انتخاب برای زنان
سالهاست باورودشرع وقوانین شرعی جزوحلقه های مفقوده قوانین ایران شده است.
واینها همه بیان بخشی ناچیزاززندانی است که جمهوری اسلامی ایران با تصویب و اجرای قوانین ضد بشری خود برای زنان ساخته است.

فاطمه فیلی
14.03.2013

بازداشت ایمان امیری دانشجوی ایرانی در بازگشت از سوئد



به گزارش هرانا و دانشجو نیوز ایمان امیری دانشجوی رشته امنیت شبکه (البته در صفحه فیسبوک ایمان امیری رشته تحصیلی وی IT architecture ذکر شده است) از دانشگاه مالموی سوئد پس از بازگشت به ایران در دوم بهمن ماه بازداشت شده است.
در صفحه فیسبوک وی فعالیت زیادی دیده نمی شود وآخرین پست وی مربوط به 18 ژانویه برابر با 28 دی یعنی چند روز قبل از بازداشتش می باشد. اما در میان عکس های وی، تصویری که توسط دانشجویان غیر ایرانی در حمایت از نسرین ستوده تهیه شده به چشم میخورد که میتواند نشان دهنده بخشی از فعالیتهای سیاسی وی باشد که در بازگشت به ایران منجر به بازداشتش شده است:

این دانشجو پس از بازگشت به کشور توسط نیروهای امنیتی و به دستور شعبه سوم دادسرای مستقر در اوین بازداشت و در بازداشت یکی از ارگان‌های اطلاعاتی بسر می‌برد. به نقل از یک منبع آگاه وی در طی مراحل بازجویی تحت فشار‌ها و شکنجه‌های روحی و جسمی مجبور به مصاحبهٔ ویدیویی شده است. هفته ی گذشته، تنها برادر وی پس از یک ماه و نیم برای دقایقی موفق به دیدار او شده است که پس از این دیدار وضعیت روحی او را نامناسب و نگران کننده توصیف کرده است.
به امید آزادی این عزیز بقیه زندانیان سیاسی!

آمریکا معافیت ۱۱ کشور برای خرید نفت ایران را تمدید کرد




article picture
 
جان کری، وزیر خارجه ایالات متحده، روز چهارشنبه ۲۴ اسفند اعلام کرد واشینگتن برای یک دوره ۱۸۰ روزه دیگر برای ژاپن و ۱۰ کشور اروپایی در مورد خرید نفت ایران معافیت قائل شده است.(مبادا ملا سرنگون شود)به گزارش رویترز، جان کری با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد: «تصمیم امروز نمونه دیگری از تعهد جامعه بین‌الملل برای قانع کردن جمهوری اسلامی است تا به وظایفش عمل کند.»به گزارش رادیو فردا، این برای سومین بار است که ایالات متحده برای شماری از کشورها برای خرید نفت ایران معافیت قائل می‌شود.ایالات متحده برپایه قانون داخلی خود، تحریم‌های بانکی علیه جمهوری اسلامی وضع کرده که به موجب آن خریداران نفت ایران نمی‌توانند پول خرید نفت را به تهران پرداخت کنند. آمریکا با این حال شرط کرده اگر کشورهای خریدار نفت ایران، به طور تدریجی از خرید نفت ایران بکاهند، این کشورها مشمول معافیت‌ خواهند شد.ژاپن که سومین مصرف‌کننده نفت در جهان است در سال گذشته ۴۰ درصد از واردات نفت خود از ایران را کاهش داد و به نزدیک ۱۹۰ هزار بشکه در روز رساند.آمریکا در حالی ۱۰ کشور اتحادیه اروپا را شامل معافیت کرده که این اتحادیه خود خرید نفت و فرآورده‌های نفتی از ایران را به طور کل ممنوع کرده است. بلژیک، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، یونان، ایتالیا، هلند، لهستان، اسپانیا و بریتانیا ۱۰ کشوری هستند که مشمول معافیت آمریکا شده‌اند.تحریم‌های غرب علیه ایران، باعث شد که در سال ۲۰۱۲ صادرات نفت ایران به نصف برسد.جان کری در بخش دیگری از بیانیه خود می‌گوید: «پیام جامعه بین‌الملل برای رژیم ایران روشن است؛ اقداماتی مشخص انجام دهید تا نگرانی‌های جامعه جهانی برطرف شود یا این اینکه با فشار و انزوای بیشتر مواجه می‌شوید.»طبق قانونی که در سال ۲۰۱۱ به امضای باراک اوباما رسید وزارت خارجه آمریکا هر شش ماه یک بار معافیت‌های تحریمی را بررسی می‌کند. همه ۲۰ خریدار عمده نفت ایران سال ۲۰۱۲ مشمول معافیت‌های آمریکا شدند. وزارت خارجه آمریکا در روز هفتم دسامبر سال ۲۰۱۲ برای چین و هند و شماری دیگر از کشورها معافیت قائل شد.دور تازه تحریم‌های آمریکا که از روز ششم فوریه امسال به اجرا درآمد به خریداران نفت ایران اجازه نمی‌دهد که پول خرید نفت را به تهران بدهند. ایران مجبور است از این کشورها معادل نفت صادراتی کالا بخرد.

 
این

دستمزد حداقل سال آینده اعلام جنگ به طبقۀ کارگر ایران است



  article picture
 
شورای عالی کار ایران دوشنبه گذشته حداقل دستمزد در سال 1392 را با 25 درصد افزایش از 389 هزار تومان به 487 هزار تومان افزایش داد. اتحادیۀ آزاد کارگران ایران افزایش 25 درصدی دستمزد حداقل در سال 1392 را توهین و نوعی اعلام جنگ به طبقۀ کارگر ایران توصیف کرده و هشدار داده است که در سال پیش رو میلیون ها کارگر فقیر ایرانی از خلال اعتراض های گسترده به میدان خواهند آمد و لحظه ای در دفاع از حق حیات خود غافل نخواهند شد.شورای عالی کار ایران دوشنبه گذشته حداقل دستمزد در سال 1392 را با 25 درصد افزایش از 389 هزار تومان به 487 هزار تومان افزایش داد. اسدالله عباسی سرپرست وزارت کار جمهوری اسلامی ایران با تأئید این خبر تصریح نمود که حق بن نقدی، حق سنوات و حق مسکن کارگران در سال 1392 افزایش نخواهد یافت.افزایش 25 درصدی حداقل دستمزد در سال 1392 با واکنش تُند محافل کارگری ایران روبرو شد که معتقدند حداقل دستمزد تعیین شده در سال 1392 به هیچ وجه متناسب با نرخ واقعی تورم و جوابگوی فقر فلاکت باری نیست که تهدیدستان ایران را گرفتار خود ساخته است.درست یک هفته پیش از تعیین حقوق حداقل سال 1392، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با انتشار گزارشی در مورد شکاف درآمدها و هزینه های خانوارهای ایرانی در سال 1390 به طور تلویحی اعتراف کرد که اولاً خط فقر در سال 1390 یک میلیون و 500 هزار تومان بوده و ثانیاً شکاف میان درآمدها و هزینه های 80 درصد خانوارهای ایرانی در سال 1390 که اتنها از حقوق حداقل بهره مند بوده اند بیش از 13 میلیون و 400 هزار تومان بوده است.بانک مرکزی و دیگر مقامات جمهوری اسلامی ایران هیچ اشاره ای به شکاف میان درآمدها و هزینه های خانوارهای ایرانی در سال 1391 نکرده اند، هر چند برای نمونه، محمدرضا رحیمی، معاون اول رییس جمهوری ایران، اخیراً اعتراف کرده است که قدرت خرید مردم در سال جاری دست کم 50 درصد کاهش یافته و نمایندگان دولتی کارگران این کاهش قدرت خرید را در سال جاری 62 درصد برآورد کرده اند.با همین اشارات نه فقط خط فقر در ایران طی سال جاری دست کم به دو میلیون تومان رسیده است، بلکه دورنمای تشدید فقر و فلاکت اقتصادی در سال 1392 بیش از هر زمان محسوس تر به نظر می رسد. دولت محمود احمدی نژاد قویاً مُصر است که مرحلۀ دوم قانون هدفمندی یارانه ها را در سال آینده به اجرا بگذارد و منابع اعلام شده در لایحۀ بودجۀ سال 1392 نشان می دهند که دولت گریزی از افزایش بهای سوخت و دیگر حامل های انرژی در سال پیش رو نخواهد داشت، مگر آنکه فقری به مراتب شدیدتر را به جامعه تحمیل کند.محمد نهاوندیان، رییس اتاق بازرگانی و صنایع ایران، در این باره گفته است که در صورت تصویب لایحۀ بودجه سال 1392 قیمت بنزین از 400 تومان فعلی در لیتر به 2200 تا 2300 تومان و قیمت گازوئیل از 150 یا 350 تومان در لیتر به 1930 تومان خواهند رسید. افزایش قیمت ها در صورت اجرای مرحلۀ دوم قانون هدفمندی یارانه ها برای تأمین منابع لایحۀ بودجه سال 92 شامل دیگر حامل های سوخت نیز خواهد شد که در نتیجۀ آن قیمت برق از 45 تومان در هر کیلو وات به 258 تومان و قیمت هر متر مکعب آب نیز از 283 تومان به 750 تومان خواهد رسید و این همه البته بی تاثیر بر معیشت مردم به ویژه دهک های پایین درآمدی و تشدید گرانی و فقر نخواهد بود.بی سبب نیست که اتحادیۀ آزاد کارگران ایران افزایش 25 درصدی دستمزد حداقل در سال 1392 را توهین و نوعی اعلام جنگ به طبقۀ کارگر ایران توصیف کرده و هشدار داده است که در سال پیش رو میلیون ها کارگر فقیر ایرانی از خلال اعتراض های گسترده به میدان خواهند آمد و لحظه ای در دفاع از حق حیات خود غافل نخواهند شد.رهبران این اتحادیه گفته اند که در نتیجۀ تشدید فقر میلیون ها کارگر ایرانی از ادارۀ زندگی خود عاجز و درمانده شده اند و کودکان آنان بیش از پیش از تحصیل محروم شده و به بازار کار می پیوندند. بیانیۀ اتحادیۀ آزاد کارگران ایران که خطاب به مدیران و مسئولان وزارت کار و به طور غیرمستقیم دیگر رهبران جمهوری اسلامی نوشته شده تأکید می کند که مدت هاست میوه و گوشت از سفره های خالی کارگران ایران برچیده شده و خودکشی و خودسوزی کارگران در اعتراض به فقر و فلاکت به اخبار مستمر روزنامه های کشور بدل شده اند. این بیانیه افزوده است که بسیاری از کارگران برای رهایی از قرض و بدهی به فروش کلیه روی آورده اند، در حالی که دستمزد زیر خط فقر بخش گسترده ای از آنان به رغم ماه ها تأخیر پرداخت نمی شود.اتحادیۀ آزاد کارگران ایران سپس تأکید کرده است که صدها هزار کارگر کشور حتا از حداقل خدمات درمانی محرومند و صدها هزار کارگر بازنشستۀ کشور نیز به جای استراحت به مسافرکشی و سرایداری روی آورده اند و کارگران شاغل نیز به دلیل ناکافی بودن دستمزدهایشان ناچاراً چند شغله شده و ناچارند روزانه شانزده ساعت کار کنند.با این حال، 80 درصد کارگران کشور با قراردادهای موقت و "سفید امضا" در بردگی مطلق به سر می برند بی آنکه ذره ای از امنیت شغلی نیز برخوردار باشند. امضاکنندگان این بیانیه که تهیه کنندگان طومارهای سی هزار کارگر ایرانی در اعتراض به فقر و فلاکت طی ماه های اخیر هستند هشدار داده اند که هیچ جامعه ای – و جامعۀ ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست – نمی تواند در فقر فلاکت بار دوام بیاورد و کارگران ایران نیز نخواهند توانست نظاره گر بی تفاوت وضعیت فلاکت بار اقتصادی شان باشند. آنان گفته اند که اگر حداقل دستمزد کارگران بر اساس نرخ واقعی تورم تنظیم نشود، کارگران ایران در سال پیش رو دیگر به جمع آوری امضا و تهیه طومار بسنده نخواهند کرد و دست به اعتراضات گستردۀ خواهند زد.
نوشتۀ ناصر اعتمادی/رادیو فرانسه

اطلاعیه خانواده های بازداشت شده گان اعضای کمیته هماهنگی در شهر سنندج


  article picture
 
کارگران و مردم زحمتکش!همانطوریکه اطلاع دارید روز 17 اسفند، 5 تن از فعالین کارگری واعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری با هجوم نیروهای لباس شخصی در خانه ها و.محل کارشان دستگیر وهم اکنون در بازداشتگاه اداره اطلاعات به سر می برند. اینها عزیزان ما هستند.اینها کسانی هستند که تنها جرمشان دفاع از منافع کارگران است عزیزان ما به دستمزدهای زیر خط فقر معترضند. اکنون ما خانواده های بازداشت شدگان علی آزادی، حامد محمودنژاد، بهزاد فرج الهی، سید خالد حسینی و وفا قادری، اززنان ومردان کارگر ومردم شهر سنندج درخواست می کنیم به هر شیوه ممکن برای آزادی عزیزانمان مارا یاری کنید.خانواده های اعضای بازداشتی کمیته ی هماهنگی – 21 اسفند 1391

 

۱۳۹۱ اسفند ۲۳, چهارشنبه

کاریکاتور


  article picture
 
حقوق بشر احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران با ارائه چهارمین گزارش خود در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، جمهوری اسلامی را به نقض سازمان یافته و منظم حقوق بشر متهم کرد.احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، چهارمین گزارش خود را روز دوشنبه ۲۱ اسفند (۱۱ مارس) در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو ارائه داد. وی در این گزارش جمهوری اسلامی ایران را به "نقض سازمان یافته و منظم حقوق بشر" متهم کرد. احمد شهید خلاصه‌ای از گزارش خود را در این جلسه قرائت کرد.

پایان سه جلسه دادگاه کهریزک با انکار متهمان ، قاتلان رفتند به تعطیلات نوروزی


  article picture
 
سعید مرتضوی، متهم ردیف اول این پرونده، دادستان سابق تهران بود و رییس فعلی سازمان تامین اجتماعی است. او در دهه ۱۳۷۰ قاضی دادگاه رسیدگی به جرایم مطبوعاتی بود و در این سمت، حکم توقف انتشار و انحلال دهها نشریه را صادر کرد. پس از آن در سمت دادستان تهران گفته شد که در پرونده قتل زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی- کانادایی نقش داشته و خودش از بازجویان اصلی زهرا کاظمی بوده است. او در تابستان ۱۳۸۹ پس از اتفاقاتی که در بازداشتگاه کهریزک افتاد از سمت دادستانی تهران عزل شد اما با حکم محمود احمدی نژاد در اسفند ماه سال ۱۳۹۰ به سمت رییس سازمان تامین اجتماعی منصوب شد ****پایان سه جلسه دادگاه قضات کهریزک وانکاراتهامات توسط متهمان: ادامه پس از تعطیلات نوروزیبه گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران ، ادامه جلسات دادگاه قتل های کهریزک در حالی به پس از تعطیلات نوروزی موکل شد که سعید مرتضوی، متهم ردیف اول این پرونده در جلسات دوم و سوم دادگاه گفت که اتهاماتش را قبول ندارد و در روزهای حادثه کهریزک در مرخصی بوده است. علی اکبر حیدری فر، متهم ردیف دوم این پرونده نیز در دفاع از مرتضوی گفت که او به عنوان دادیار دستور بازداشت ها و اعزام به کهریزک را در تابستان ۱۳۸۸ داده و ربطی به سعید مرتضوی ندارد و همه کاره خودش بوده است. اما محمد صالح نیکبخت، وکیل مدافع خانواده یکی از قربانیان کهریزک گفت که همچنان به نظر آنان متهم اصلی این پرونده مرتضوی، دادستان سابق تهران است چون برخلاف دستور رییس قوه قضاییه، ۱۴۵ معترض انتخابات را که نه اتهامشان مواد مخدر بوده و نه »اراذل و اوباش« بودند به کهریزک فرستاده است و علت مرگ هر سه نفر کشته شده حادثه‌ کهریزک بر اساس اعلام پزشک قانونی بر اثر ضربات متعدد وارده بر بدن، زخمی شدن و عفونت زخم‌ها بدون معالجه و تاخیر در درمان بوده است که در تمامی این موارد مرتضوی در جریان بوده است. پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ دهها تن از معترضانی که توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند به بازداشتگاه مخوفی در جنوب تهران به نام “کهریزک” منتقل شدند که بر اساس روایت بسیاری از آزاد شده گان آنها در دوران بازداشت تحت شکنجه های روحی، جسمی و حتی آزارجنسی قرار گرفتند. مهدی کروبی، یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ برای اولین بار مسئله تجاوز به جوانان در بازداشتگاه کهریزک را مطرح و خواستار پیگیری از سوی نمایندگان مجلس شد که پس از جنجال های خبری این موضوع مسکوت ماند و تعدادی از کسانی که مسول پیگیری این اتفاقات شده بودند نیز به زندان افتادند اما علاوه بر آزار و شکنجه بازداشت شدگان حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، سه جوان به نام های محمد کامرانی، محسن روح الامینی و امیر جوادی فر در بازداشتگاه کهریزک به قتل رسیدند. خانواده این سه مقتول برای محاکمه “آمرقضایی” این اتفاق آنقدر پافشاری کردند تا دادگاه این قتل ها بالاخره پس از سه سال از گذشت اتفاق در اسفند ماه امسال برگزار شد. بازداشتگاه کهریزک پس از آگاه سازی های رسانه ای در سال ۱۳۸۹ تعطیل شد. متهمان این دادگاه که به دادگاه قضات کهریزک نیزمعروف شده است؛ سعید مرتضوی، متهم ردیف اول و دادستان سابق تهران، علی اکبر حیدری فر، دادیار دادستانی تهران و حسین زارع دهنوی معروف به (قاضی حداد) معاون سابق دادستان تهران هستند. تا کنون سه جلسه دادگاه مربوط به این پرونده در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی در روزهای هشتم، بیستم و بیست و یکم اسفند ماه برگزار شده است که در هیچکدام از این جلسات حسین زارع دهنوی، سومین متهم پرونده حضور نداشته است. بر اساس کیفرخواست دادستانی، آقای مرتضوی به “مشارکت در بازداشت غیرقانونی” و “معاونت در تنظیم گزارش خلاف واقع از طریق امر یا ترغیب ماموران مربوطه به تنظیم گزارش خطاب به خود” و اتهام “معاونت در قتل” و آقایان زارع دهنوی و حیدری فر به “مشارکت در بازداشت غیرقانونی” متهم شده اند. هر سه نوبت دادگاه( در روزهای ۸،۲۰،۲۱ اسفند ماه) تا کنون به صورت غیر علنی و با حضور شاکیان پرونده، وکلا و متهمان تشکیل شده است. سعید مرتضوی در دومین جلسه دادگاه در تاریخ ۲۰ اسفند ماه مدعی شد که قضات کوچکترین دخالتی در حادثه کهریزک نداشتند و این اتهامات فقط بر مبنای اغراض سیاسی است. او در دادگاه گفته است :”من و همکارانم هیچ دخالتی در این حادثه نداشته ایم.” همچنین دادستان سابق تهران به غیر علنی بودن دادگاه اعتراض کرده و آن را به ضرر قضات دانسته است. محمد صالح نیکبخت، وکیل مدافع یکی از خانواده های قربانی کهریزک، پس از پایان جلسه دوم دادگاه، با اشاره به اینکه نمی تواند جزییات جلسه را به دلیل غیر علنی بودن آن به رسانه ها بگوید، گفت: « این‌جانب و سایر وکلای شکات هم‌چنان معتقدیم متهم اصلی این پرونده، سعید مرتضوی است، زیرا در حالی که از ظرفیت فیزیکی بازداشتگاه کهریزک و وضعیت آن مطلع بود و ریاست محترم قوه قضاییه به وی دستور داده بود که از پذیرش متهمانی غیر از اراذل و اوباش و متهمان مواد مخدر خودداری شود، با این حال و علی‌رغم این‌که حسب اعلام سخنگوی هیات منتخب مجلس و رییس زندان اوین که این زندان ظرفیت پذیرش بیش از ۳۰۰ نفر دیگر را دارد، وی با اعزام ۱۴۵ نفر از بازداشت شدگان روز ۱۸ تیر به کهریزک موافقت کرده بود و این در حالی بود که هم از شرایط فیزیکی آنجا و هم از برخوردهایی که در آن محل با متهمان صورت می‌گیرد مطلع بود.» وکیل مدافع اولیای دم مرحوم جوادی‌فر گفت:«به این جهت شکایت شاکیان از مرتضوی هم به خاطر مشارکت در صدور قرار بازداشت و هم اعزام آنان به این زندان بود که حسب وظیفه‌ی ذاتی وی که نظارت بر زندان‌های حوزه قضایی تهران بوده و برای نفرستادن آنان به این قتلگاه و یا نظارت بر آن بازداشتگاه بعد از اعزام بازداشت شدگان هیچ اقدامی به عمل نیاورده بود و مضافا در بازگرداندن بازداشتی‌ها به اوین هم تعلل کرده و علت مرگ هر سه نفر کشته شدگان حادثه‌ی کهریزک حسب اعلام هیات ۱۳ نفره پزشکان قانونی و اساتید دانشگاه علوم پزشکی بر اثر ضربات متعدد وارده بر بدن آنها و زخمی شدن بدن آنان و عفونت زخم‌ها بدون معالجه و اقدام در درمان آنها بوده است.» همچنین این وکیل غیر از اشاره به ضرب و شتم زندانیان کهریزک گفت: “شرایط زندان و وضعیت غذایی، درمانی، بهداشتی و آب و هوای آن به صورتی بود که هیچ‌کس نمی‌توانست در آن‌جا برای مدت زمان زیادی دوام بیاورد.” یک روز بعد در روز دوشنبه ۲۱ اسفند ماه و پیش از برگزاری جلسه سوم دادگاه، علی اکبر حیدری فر، دادیار دادسرای تهران به خبرنگارانی که پشت در دادگستری ایستاده بودند، گفت:« دفاعیه من ۳۰ صفحه است و اعلام می کنم که به عنوان دادیار دادستانی تهران در سال ۸۸ دستور بازداشت و اعزام به کهریزک را صادر کرده ام و این دستورات ارتباطی با سعید مرتضوی نداشته و من شخصا انجام داده ام و همه کاره من بودم.» سعید مرتضوی همچنین با اظهار اینکه دادگاه صالح به رسیدگی نیست به خبرنگاران گفت که به نحوه برگزاری دادگاه سه ایراد دارد و” یکی از ایراداتش عدم صلاحیت شخص رئیس دادگاه برای رسیدگی به این پرونده است.” محسن اژه ای، سخنگوی قوه قضاییه پس از این اظهارات مرتضوی به خبرنگاران گفت: “متهمان فعلا می توانند از خود دفاع کنند و ایراداتی که آقای مرتضوی مطرح کرده قطعاً توسط خود دادگاه پاسخ داده خواهد شد.” علیرغم غیر علنی بودن دادگاه، متن دفاعیه سعید مرتضوی پس از دومین جلسه دادگاه در رسانه ها منتشر شد و این امر با اعتراض وکلای اولیای دم مواجه شد. محمد صالح نیکبخت با اعتراض به انتشار دفاعیه مرتضوی در حالیکه دادگاه غیر علنی تشکیل شده است، گفت: “انتشار این دفاعیه مورد اعتراض خانواده های قربانیان قرار گرفت و از آن شکایت شده است.” محمد صالح نیکبخت، وکیل مدافع خانواده مرحوم جوادی فر، همچنین پس از پایان جلسه سوم دادگاه به خبرگزاری دانشجویی ایسنا گفت:” مرتضوی در پاسخ به شکایات اولیای دم امیر جوادی‌فر و محسن روح‌الامینی پدران این دو محکوم را مورد خطاب قرار داد که چرا علی‌رغم اعلام ممنوعیت تردد در منطقه‌ای که این دو نفر دستگیر شده‌اند، اجازه دادند فرزندان آنان به این مناطق بروند؟” همچنین بر اساس گزارش ها در جلسه دوم دادگاه، پدر مرحوم امیر جوادی فر پس از آنکه شرایط وحشتناک بازداشتگاه کهریزک را به نقل از کیفرخواست دادسرای نظامی شنید، تعادلش را از دست داد و به اوژانس مجتمع قضایی منتقل شد. جلسه دیگر دادگاه قضات کهریزک به بعد از تعطیلات نوروزی موکل شده است اما هنوز زمان دقیق آن مشخص نشده است. وکلای شاکیان خواستار حضور افرادی به عنوان شاهد در جلسه آینده دادگاه شده اند و همچنین مرتضوی نیز خواستار حضور برخی مسولان و وکلای شاکیان خواستار حضور افرادی به عنوان گواه در جلسه دادگاه شدند. سعید مرتضوی، متهم ردیف اول این پرونده، دادستان سابق تهران بود و رییس فعلی سازمان تامین اجتماعی است. او در دهه ۱۳۷۰ قاضی دادگاه رسیدگی به جرایم مطبوعاتی بود و در این سمت، حکم توقف انتشار و انحلال دهها نشریه را صادر کرد. پس از آن در سمت دادستان تهران گفته شد که در پرونده قتل زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی- کانادایی نقش داشته و خودش از بازجویان اصلی زهرا کاظمی بوده است. او در تابستان ۱۳۸۹ پس از اتفاقاتی که در بازداشتگاه کهریزک افتاد از سمت دادستانی تهران عزل شد اما با حکم محمود احمدی نژاد در اسفند ماه سال ۱۳۹۰ به سمت رییس سازمان تامین اجتماعی منصوب شد که اعتراض گروهی از نمایندگان مجلس را به همراه داشت.

نامه همسر هدی صابر در سالروز تولدش



فریده جمشیدی همسر شهید هدی صابر به مناسبت سالگرد تولد وی نامه ای را خطاب به وی نوشته است: بعد از تو هم زندگی در جریان است، با تمام دردها و سختی هایش. دوستانت ما را تنها نگذاشته اند. دستان گرمی که مرهم گذار زخم نبودنت هستند. چشمان نابینایی که به جای تو ما را می بینند. حنیف و شریف مشغول تحصیلند. سخت در تلاشند تا نام عزیزت را در تاریخ ایران زنده نگه دارند. برایمان دعا کن بتوانیم همسر و فرزندان لایقی برای تو باشیم.

هدی رضازاده صابر، فعال سیاسی و از اعضای شورای فعالان ملی مذهبی، سال گذشته در اعتراض به حمله لباس شخصی ها به مراسم تشییع مهندس عزت الله سحابی که منجر به مرگ مظلومانه دختر آن مرحوم، هاله سحابی شد، به همراه امیرخسرو دلیر ثانی، دیگر فعال ملی مذهبی، اعتصاب غذا کرد و در پی تعلل مسئولان زندان در رساندنش به بیمارستان، جان باخت.

مسئولان ادعا کردند که مرگ او به صورت طبیعی و بر اثر سکته قلبی بوده، اما ۶۴ زندانی سیاسی در نامه‌ای شهادت دادند که مرگ وی ناشی از اعتصاب غذا بوده و همچنین این زندانی سیاسی در بهداری زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

متن این نامه به گزارش ادوارنیوز به شرح زیر است:

به مناسبت ۲۳ اسفند تولد شهید هدی صابر،

تولدت بهاری بود، چه زود زمستان زندگیت را آوردند. تولد ۵۳ سالگیت مبارک. این دومین سالی است که باید تولدت را گوشه گورستان جشن بگیریم. اما این سنگ سرد و بی روح هیچ به آغوش گرم تو نمی ماند. “پدر” کلامی که بر دهان حنیف و شریف خشکیده، دو سال است کسی را پدر نخوانده اند.

بار سنگین زندگی را بر دوشم گذاردی و رفتی. شهادتت ناگهانی بود. تنم تاب نیاورد. باورت نمی شود با چه بیماری ها که دست و پنجه نرم نکرده ام که رنگ رخساره ام خبر دهد از سر درون.

بارها و بارها، لحظه به لحظه ملاقات آخرمان را مرور کرده ام. خنده هایت نشان بی وفایی نداشتند. ناگهانی رفتی! دو سال گذشته دستگاه عدلیه کشور به جای رسیدگی به فاجعه شهادت تو و برخورد با عاملان این جنایت، در صدد عادی جلوه دادن قتل تو و مختومه کردن پرونده ات هستند.

اما هدی جان! بعد از تو هم زندگی در جریان است، با تمام دردها و سختی هایش. دوستانت ما را تنها نگذاشته اند. دستان گرمی که مرهم گذار زخم نبودنت هستند. چشمان نابینایی که به جای تو ما را می بینند. حنیف و شریف مشغول تحصیلند. سخت در تلاشند تا نام عزیزت را در تاریخ ایران زنده نگه دارند. برایمان دعا کن بتوانیم همسر و فرزندان لایقی برای تو باشیم.

اما همیشه جایت خالی است نه تنها ما، بسیاری از خانواه ها چشم به راه اند. عید است. منتظریم. سفره هفت سین بیاور. بهار آمده گل بیاور….

“درآستانه اوج به اسارت گرفتند

و به هنگام بلوغ منشاش

کندند پَر از پَرش تا رسیدند به شَه پرش

و سر آخر، با هم زدند شاه پرش و شاهرگش”

* قسمتی از شعر هدی صابر در وصف حنیف نژاد که خود نیز همان شد.

تولدت مبارک

همسرت فریده جمشیدی

بازداشت و محاکمه پنج مسیحی نوکیش در ایران به خاطر برگزاری مراسم نیایش


  article picture
 
به گفته یک نهاد مدافع حقوق مسیحیان پنج مسیحی نوکیش که اواخر سال گذشته بازداشت شده‌اند طی این هفته توسط دادگاه‌های انقلاب محاکمه خواهند شد. این پنج نفر از جمله هفت مسیحی نوکیشی هستند که در اکتبر گذشته در حین برگزاری مراسم نیایش در یک کلیسای خانگی در شهر شیراز دستگیر شدند. به گزارش فاکس‌نیوز آنها قرار است توسط دادگاه انقلاب استان فارس و به اتهام برهم زدن نظم عمومی، ترویج مسیحیت، تهدید امنیت ملی و مشارکت در فعالیت‌های اینترنتی که حکومت را به خطر می‌اندازد محاکمه شوند. سخنگوی «همبستگی جهانی مسیحیان» یک نهاد مدافع نوکیشان مسیحی می‌گوید که با توجه به تجربه پرونده‌های مشابه احتمالا این افراد به حبس‌های طولانی محکوم خواهند شد. به گزارش رادیو فردا، وبسیایت شبکه خبری فاکس نیوز می‌نویسد که در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران سرکوب تشدید شده و علاوه بر فعالان سیاسی و کارکنان رسانه‌ها و نهادهای مدنی نوکیشان مسیحی را نیز شامل می‌شود. این پنج نفر به نام‌های محمد روغنگیر، سروش سراجی، اسکندر رضایی، شاهین لاهوتی و مسعود رضایی هستند. سخنگوی «همبستگی جهانی مسیحیان» می‌افزاید که از آغاز سال ۲۰۱۲ اذیت و آزار مسیحیان نوکیش در ایران به شکل قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته است. به گفته وی هر مسلک، آیین و یا اعتقاد دیگری که با مذهب رسمی ایران یعنی شیعه اثنی عشری تفاوت داشته باشد به عنوان مخالفت و تهدیدی علیه حکومت تلقی می‌شود. شبکه خبری فاکس نیوز می‌افزاید که شبکه کلیساهای خانگی که مسیحیان نوکیش ایجاد کرده‌اند در حال گسترش است. در ایران نوکیشان، مسلمانانی که به دین دیگری گراییده باشند، حق ندارند محلی برای آیین مذهبی خود برپا کنند. در سال‌های اخیر همزمان با افزایش تعداد نوکیشان مسیحی و گسترش شبکه کلیساهای خانگی تعدادی از پیشروان دینی آنها بازداشت شده و به حبس‌های طولانی محکوم شده‌اند. از آن جمله می‌توان به کشیش یوسف ندرخانی اشاره کرد که بیش از سه سال به جرم ارتداد زندانی بود یا سعید عابدینی کشیش آمریکایی ایرانی تبار که به جرم تهدید امنیت ملی به هشت سال زندان محکوم شده است. به گزارش فاکس نیوز سعید عابدینی از حدود ۱۰ سال پیش در زمینه سازماندهی و کمک به نوکیشان مسیحی در ایران فعال بوده است. او در سال ۲۰۰۵ بازداشت شد ولی پس از دادن تعهد که از آن پس در ایران مسیحیت را ترویج نخواهد کرد از زندان آزاد شد. برپایه این گزارش وی سال گذشته باری دیگر و با هدف تاسیس یک مرکز نگهداری از کودکان بی‌سرپرست و بدون هیچگونه ارتباطی با مسائل دینی به ایران بازگشت اما به فاصله کوتاهی بازداشت شد. وی اوایل سال جاری میلادی و حتی بدون اعلام جرم مشخص علیه وی به هشت سال زندان محکوم شد. همسر و دو فرزند وی در آمریکا هستند و با کمک سایر اعضای خانواده و دوستانشان سعی دارند با اعمال فشار به وزارت خارجه آمریکا و سایر نهادهای مدنی و خصوصی زمینه‌های آزادی وی از زندان اوین در تهران را فراهم کنند.
پارس دیلی نیوز

۱۳۹۱ اسفند ۲۱, دوشنبه

گزارشی از آخرین وضعیت زنان زندانی سیاسی در ایران



بنا به گزارشگران حقوق بشرهم‌زمان با فرا رسیدن روز زن، هنوز تعداد زیادی از زندانیان سیاسی زن به اتهام فعالیت‌های احتماعی، سیاسی، حقوق بشری و عقیدتی در زندان‌های سراسر کشور نگهداری می‌شوند. طی ماه‌های اخیر تعدادی از زنان زندانی نیز با پایان دوران محکومیت خود آزاد شده‌اند که از آن جمله می‌توان به روناک صفارزاده (زندان سنندج)، زینب بایزیدی (زندان زنجان)، فرشته شیرازی (زندان آمل)، نازنین دیهیمی، نگار حائری، لادن مستوفی، هانیه فرشی شتربان (زندان اوین) اشاره کرد.
در این گزارش سعی شده است به معرفی تعدادی از این زندانیان که دوران حبس خود را در زندان‌های مختلف سپری می‌کنند پرداخته شود. این لیست همه زنان زندانی را شامل نمی‌شود:
زندان اوین
۱- بسمه الجبوری: زندانی عراقی که به اتهام جاسوسی برای عراق به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده که بیش از یک و نیم سال از محکومیت خود را سپری کرده است.

۲- بهاره هدایت: فعال دانشجویی، زنان و عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که در حوادث بعد از انتخابات ۸۸ بازداشت و از سوی دادگاه به تحمل ده سال حبس تعزیری محکوم شد. وی سابقه چندین بار بازداشت طی سال‌های ۸۴ به بعد را به واسطه فعالیت‌های مربوط به زنان و دانشجویی در کارنامه دارد. او بیش از سه سال است که در زندان است و هم اکنون در مرخصی درمانی به سر می‌برد.

۳- بهناز ذاکری: به اتهام ارتباط با «سازمان مجاهدین» به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده است. او تبعه کشور سوئد است که در هنگام ورود به ایران بازداشت شده است. این زندانی حدود هشت ماه است که زندانی است.

۴- حکیمه شکری: از اعضای «مادران عزادار» که در آذر ماه ۸۹ بعد از شرکت در مراسم بزرگداشت امیرارشد تاجمیر، یکی از کشته شدگان حوادث بعد از انتخابات بازداشت و به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شد. او حدود ۴ ماه است در زندان به سر می‌برد.

۵- ریحانه حاج ابراهیم دباغ: از بازداشت شدگان عاشورای ۸۸ که در منزل یکی از بستگانش بازداشت و به اتهام ارتباط با «سازمان مجاهدین خلق»، ابتدا به اعدام و سپس به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. او نیز بیش از سه سال است بدون مرخصی در زندان است.

۶- ژیلا بنی یعقوب: روزنامه نگار و فعال زنان، به تحمل یک سال حبس تعزیری و ۳۰ سال محرومیت از حرفه روزنامه نگاری محکوم شده است. او حدود شش ماه است که در زندان است. همسر وی بهمن احمدی امویی که به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می‌شود که در حال حاضر در مرخصی است.

۷- ژیلا کرم‌زاده مکوندی: زندانی سیاسی، شاعر و از اعضای «مادران عزادار» که پس از انتخابات بازداشت و به تحمل دو سال حبس تعزیری محکوم شده است و بیش از یک‌سال است که بدون مرخصی در زندان به سر می‌برد.

۸- شبنم مددزاده: فعال دانشجویی سابق که به اتهام ارتباط با «سازمان مجاهدین خلق» در اسفند ماه سال ۸۷ بازداشت شده و محکوم به تحمل ۵ سال حبس تعزیری است. او بیش از ۴ سال است که بدون مرخصی در زندان است. برادر شبنم، فرزاد مدد‌زاده نیز به همین اتهام در زندان رجایی شهر نگهداری می‌شود.

۹- شیوا نظر آهاری: فعال حقوق بشر که ۲ بار طی حوادث بعد از انتخابات ۸۸ بازداشت شده است. شیوا به تحمل ۴ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده که بیش از یک‌سال و نیم از حبس خود را سپری کرده است .

۱۰- صدیقه مرادی: به اتهام ارتباط با «سازمان مجاهدین خلق» به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده که بیش از ۱ سال است که در زندان است.

۱۱- صغرا غلام‌نژاد: به اتهام ارتباط با «سازمان مجاهدین خلق» به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود ۱ سال است که در زندان به سر می‌برد.

۱۲- فائزه هاشمی: فعال سیاسی، به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده که ۵ ماه از حکم خود را سپری کرده است.

۱۳- فریبا کمال آبادی: زندانی بهایی و یکی از اعضای هفت نفره «یاران ایران» که از سوی دادگاه به تحمل ۲۰ سال حبس تعزیری محکوم و هم اکنون بیش از ۵ سال است بدون مرخصی در زندان به سر می‌برد.

۱۴- فاران حسامی: زندانی بهایی که از سوی دادگاه به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده. وی که دارای فرزند خردسال سه ساله است بیش از ۸ ماه از محکومیت خود را سپری کرده است. همسر وی کامران رحیمیان به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و در زندان رجایی شهر نگهداری می‌شود.

۱۵- کبری بنازاده امیرخیزی: وی هنگامی که قصد سفر به کشور عراق و دیدار فرزندش را داشت دستگیر و به اتهام ارتباط با «سازمان مجاهدین خلق» به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و بیش از ۴ سال است که بدون مرخصی در زندان به سر می‌برد.

۱۶- کفایت ملک محمدی: از بازداشت شدگان عاشورای ۸۸ که به همراه همسرش دستگیر شد، وی به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده که بیش از ۳ سال از حبس خود را سپری کرده است.

۱۷- لوا خانجانی: زندانی بهایی که به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم شده و ۸ ماه از محکومیت خود را سپری کرده است. برادر او فواد خانجانی نیز به تحمل ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده و در زندانی رجایی شهر به سر می‌برد.

۱۸- عالیه طبراییان: محکوم به ۲ سال حبس تعزیری است. وی حدود ۶ ماه است که در زندان نگهداری می‌شود.

۱۹-عسل اسماعیل‌زاده: از زندانیان جنبش سبز است که به تحمل ۳ ماه حبس تعزیری محکوم شده و از ۲ ماه پیش در زندان به سر می‌برد.

۲۰- محبوبه کرمی: به اتهام ارتباط با «مجموعه فعالان حقوق بشر» به تحمل ۳ سال حبس تعزیری محکوم شده که بیش از ۲ سال از حکم خود را سپری کرده است.

۲۱- محبوبه منصوری: به اتهام ارتباط با «سازمان مجاهدین خلق» به ۲ سال حبس تعزیری محکوم شده است. وی در حال حاضر در مرخصی است.

۲۲- مریم اکبری منفرد: به اتهام ارتباط با «سازمان مجاهدین خلق» در عاشورای سال ۸۸ بازداشت شده و محکوم به تحمل ۱۵ سال حبس تعزیری است. او مادر ۳ فرزند است که از ۳ سال پیش بدون مرخصی در زندان به سر می‌برد.

۲۳- مریم جلیلی: زندانی نوکیش مسیحی که به سبب تغییر دیانت بازداشت و به دو و نیم سال حبس تعزیری محکوم شده که حدود یک سال و نیم از حکم خود را سپری کرده است.

۲۴- مطهره بهرامی: از بازداشت شدگان عاشورای ۸۸ که به همراه همسرش محسن دانشپور مقدم و فرزندش احمد دانشپور مقدم و دو تن از نزدیکانش به نام‌های ریحانه حاج ابراهیم دباغ و هادی قائمی در منزلشان دستگیر شدند. وی ابتدا به اعدام و سپس به ۱۰ سال حبس محکوم شد. او بیش از ۳ سال است، علی رغم ابتلا به بیماری‌های متعدد، بدون مرخصی در زندان به سر می‌برد.

۲۵- میترا زحمتی: نوکیش مسیحی که به سبب تغییر دیانت بازداشت و به دو و نیم سال حبس تعزیری محکوم شده که حدود یک سال و نیم از حکم خود را بدون مرخصی سپری کرده است.

۲۶- منیژه نجم عراقی: مترجم، فعال زنان، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران، که به تحمل ۱ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود۱۰ ماه است که در زندان به سر می‌برد.

۲۷- منیژه نصراللهی: از زندانیان بهایی که به سه سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است. وی هم اکنون بیش از ۳ سال است که در زندان نگهداری می‌شود.

۲۸- مهسا امرآبادی: روزنامه نگار، از سوی دادگاه به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم شده و بیش از یک‌سال از محکومیت خود را سپری کرده است. همسر وی مسعود باستانی نیز روزنامه نگار است که در زندان رجایی شهر نگهداری می‌شود. مسعود باستانی در حال حاضر در مرخصی به سر می‌برد.

۲۹- مهوش شهریاری: زندانی بهایی و یکی از اعضای هفت نفره «یاران ایران» که از سوی دادگاه به تحمل ۲۰ سال حبس تعزیری محکوم شده و هم اکنون بیش از ۵ سال است بدون مرخصی در زندان نگهداری می‌شود.

۳۰- نسرین ستوده: وکیل و فعال حقوق بشر که به تحمل ۶ سال حبس تعزیری شده و حدود دو و نیم سال است که در زندان به سر می‌برد. او دارای دو فرزند است. وی تا کنون جهت اعتراض به محدودیت‌ها و بی‌قانونی‌های صورت گرفته در خصوص خود و خانواده اش ۴ بار دست به اعتصاب غذا زده است.

۳۱- نسیم سلطان بیگی: روزنامه‌نگار و فعال سابق دانشجویی که از سوی دادگاه به تحمل ۳ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود ۷ ماه از حبس خود را سپری کرده است.

۳۲- نوشین خادم: زندانی بهایی و یکی از اساتید موسسه علمی آنلاین بهاییان، به تحمل ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده و بیش از یک سال و نیم از حکم خود را بدون مرخصی سپری کرده است.
۳۳- هانیه صانع فرشی: زندانی سیاسی که ابتدا به اتهام «توهین به مقدسات»، «تبلیغ علیه نظام»، «اقدام علیه امنیت» از سوی دادگاه به تحمل ۷ سال حبس تعزیری محکوم و در دادگاه تجدید نظر این حکم به ۵ سال حبس کاهش یافت. وی بیش از دو سال و نیم است که در زندان به سر می‌برد و در حال حاضر در مرخصی به سر می‌برد.

زندان کرمانشاه
۳۴-زینب جلالیان: زندانی کرد عضو حزب «پ ک ک» که سال ۸۶ در کرمانشاه دستگیر و سپس به زندان سنندج منتقل شد. او مدت‌ها در سلولهای انفرادی بوده و شکنجه‌های زیادی را تحمل کرده است. وی ابتدا به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد. حکم او در سال ۸۹ از اعدام به حبس ابد کاهش یافت و هم اکنون در زندان کرمانشاه دوران محکومیت خود را سپری می‌کند.

زندان اهواز
۳۵- فاطمه رهنما: از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات ۸۸ و از نزدیکان زهرا رهنورد است. او در ۱۹ سالگی به اتهام هواداری از «سازمان مجاهدین خلق» بیش از ۳ سال در زندان بوده است. وی در دادگاه به به اتهام «محاربه» از طریق «ارتباط با سازمان مجاهدین خلق» به ۱۰ سال زندان و تبعید محکوم شد و هم اکنون در زندان اهواز دوران محکومیت خود را طی می‌کند.
زندان قرچک ورامین
۳۶- راحله ذکایی: از زندانیان گمنام بند زنان است که به «اتهام تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. وی اخیرا و به طور ناگهانی از زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شده است.
زندان سمنان
۳۷- ترانه ترابی: زندانی بهایی که به اتهام اعتقاد به دیانت بهایی به دو سال و نیم زندان محکوم شده است. وی به همراه فرزند نوزاد خود، بارمان احسانی اول مهر ماه ۹۱ برای گذراندن محکومیت خود بازداشت و به بند نسوان زندان سمنان منتقل گردیدند. این در حالی است که شرایط بند نسوان زندان سمنان از نظر بهداشتی و روانی برای فرزند کوچک وی به هیچ وجه مناسب نیست.
۳۸- زهره نیک آیین: زندانی بهایی که به اتهام اعتقاد به دیانت بهایی به ۲۳ ماه زندان محکوم شده است. وی به همراه فرزند ۱ ساله خود، رسام تبیانیان، اول مهر ماه ۹۱ برای گذراندن محکومیت خود بازداشت و به بند نسوان زندان سمنان منتقل شدند. این در حالی است که شرایط بند نسوان زندان سمنان از نظر بهداشتی و روانی برای فرزند کوچک وی به هیچ وجه مناسب نیست.
۳۹- روفیا بیدقی: شهروند بهایی که به ۱ سال حبس محکوم شده است. پدر این زندانی عقیدتی، گودرز بیدقی، نیز در این زندان به سر می‌برد.
۴۰- ژینوش نورانی: شهروند بهایی که به ۱ سال حبس محکوم شده است.
زندان مشهد
۴۱-رزیتا واثقی: زندانی بهایی که در اسفند ماه ۱۳۸۸ در منزلش در شهر مشهد بازداشت شد. وی به مدت ۶ ماه در سلولهای انفرادی نگهداری شده است. وی در دادگاه انقلاب مشهد به اتهام «تبلیغ آیین بهایی» و «توهین به مقدسات» به تحمل پنج سال حبس تعزیری محکوم شد و با وجود گذاراندن بیش از نیمی از دوران حبس تا کنون از حق مرخصی برخوردار نبوده است.
۴۲- سیما اشراقی: شهروند بهایی که در بهمن ماه ۱۳۸۷ توسط نیروهای امنیتی شهرستان مشهد بازداشت شد. وی به اتهام «تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مقدسات» به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد. وی از آبان ماه ۸۹ در زندان وکیل آباد مشهد به سر می‌برد. او دارای ۲ فرزند است و با وجود گذاراندن بیش از نیمی از دوران حبس تا کنون از حق مرخصی برخوردار نبوده است.
۴۳- ناهید قدیری: از شهروندان بهایی شهرستان مشهد است که در اسفند ماه ۸۸ بازداشت. وی به اتهام «تبلیغ آیین بهایی» از سوی دادگاه به ۵ سال حبس محکوم گردید واز ۷ تیرماه ۸۹ جهت اجرای حکم در زندان به سر می‌برد. وی دارای وضعیت جسمانی مناسبی نیست.
زندانی زندان اختر
۴۴-زهرا رهنورد: وی به همراه همسرش میرحسین موسوی از ۲۶ بهمن ۸۹ در منزل مسکونی خود در کوچه اختر در حبس خانگی است. وی در هیچ دادگاهی محاکمه نشده و هیچ حکمی نیز برایش صادر نشده است و از کلیه حقوق قانونی یک زندانی محروم است. خانم رهنورد از ملاقات منظم با فرزندان و اعضای خانواده‌اش برخوردار نیست.

بازداشت های گسترده فعالان در مناطق شمالی و کرد نشین



article picture
 
گزارش دریافتی: امروز تعداد 30 نفر از روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر در ایران در مناطق شمالی و کرد نشین ازجمله ارومیه ، مهاباد، نقده، پاوه ، مریوان و اشنویه توسط نیروهای امنیتی رژیم ایران بازداشت و به جاهای نامعلومی انتقال داده شده اند.اسامی چند نفر از بازداشت شدگان :فرزاد سامانی ، منوچهر پردل ، فردین رسولی ، شهاب احمدی آذر، و بهزاد کالی، می باشد

پیوستن مردم تهران به تجمع اعتراضی کارگران صنایع فلزی



article picture
 
شعار کارگران صنایع فلزی: یک درصد تامین تامین، ٩٩ درصد در حال مرگاعتصاب و اعتراض در مراکز بزرگ کارگری ادامه دارد"یک درصد تامین تامین، ٩٩ درصد در حال مرگ" شعار امروز ٧٠٠ کارگر صنایع فلزی شماره یک و دو در مقابل استانداری تهران بود. امروز بیستم اسفند بیش از ۷۰۰ نفر از کارگر ان و بازنشستگان کارخانه صنایع فلزی در مقابل استانداری تهران تجمع کردند. عدم دریافت چندین ماه حقوق، عیدی و پاداش پایان سال و پرداخت سنوات بازنشستگی، از جمله موضوعات مورد اعتراض کارگران است.بنا به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، بدنبال این تجمع از آنجا که تا ساعت ده صبح هیچیک از مسئولین استانداری تهران توجهی به خواست کارگران نکردند آنان با سر دادن شعارهایی اقدام به بستن خیابان طالقانی در تقاطع خیابان بهار نمودند و در حالیکه مردم حاضر در محل نیز بتدریج در حال پیوستن به کارگران بودند کل منطقه مملو از نیروهای گارد ویژه شد و نیروهای انتظامی با ایجاد حلقه ای حائل میان مردم و کارگران مانع پیوستن آنان به کارگران شدند. کارگران در این اقدام اعتراضی در حالیکه پلاکاردهایی در دست داشتند شعار میدادند: تمدن تمدن وعده وعید بس است ما منتظر جوابیم، صنایع فلزی فلسطین ایران است، حقوق شش ماه پرداخت باید گردد، صنایع فلزی آزاد باید گردد. بر روی پلاکارهای کارگران نیز این شعارها به چشم میخورد: ما گرسنه ایم، یک درصد تامین تامین، ٩٩ درصد در حال مرگ و ... بنا به این گزارش، با بسته شدن خیابان طالقانی توسط کارگران معترض، مسئولین استانداری تهران با دعوت از نماینده های کارگران خواهان آرامش و پایان دادن به تجمع از سوی کارگران شدند اما کارگران تا حدود ساعت ١٢ ظهر خیابان طالقانی را بسته نگه داشتند و اجازه تردد به خودرو ها ندادند. کارگران معترض و خشمگین صنایع فلزی پس از اینکه به آنان وعده داده شد تا آخر وقت اداری روز سه شنبه ٢ماه از چهار ماه دستمزد معوقه بعلاوه عیدی و پاداش آنان پرداخت خواهد شد، به تجمع خود پایان دادند و اعلام کردند چنانچه این وعده به هر دلیلی محقق نشود با قدرت بیشتری تجمعات اعتراضی خود را از سر خواهند گرفت. به بازنشستگان نیز اعلام شد که فردا صبح جواب قانع کننده ای به آنها داده خواهد شد. لازم به توضیح است که کارگران صنایع فلزی روز ١٣ اسفند ماه دست به اعتصاب زدند و همزمان در محوطه کارخانه دست به تجمع اعتراضی زدند. مدیریت دولتی کارخانه به آنان اعلام کرد ما شب عید فقط میتوانیم ٤٠ درصد باقی مانده دستمزد آذر ماه شما را پرداخت کنیم و کاری از دست استانداری تهران بر نمی آید. و این در حالی است که قبلا استانداری قول رسیدگی به خواست های کارگران را داده بود. طبق گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، کارگران این دو مرکز، تجمع خود را به محوطه بیرون کارخانه کشیدند و با روشن کردن لاستیک در وسط خیابان به اعتراض خود ادامه دادند و پس از کشمکشی دو ساعته با مزدوران جمهوری اسلامی، مجمع عمومی خود را تشکیل دادند و پس از بحث و اظهار نظر کارگران، متحد و یکپارچه تصمیم به ادامه اعتصاب و تجمعات اعتراضی در مقابل نهادهای دولتی گرفتند. تجمع امروز کارگران در مقابل فرمانداری بخشی از تصمیم مجمع عمومی کارگران بود. کارگران بازنشسته این دو مرکز نیز بیش از دو میلیارد تومان از پنج سال قبل طلبکار هستند و این در حالی است که حتی اگر این مبلغ به آنها پرداخت شود ارزش آن بشدت کاسته شده است. مبارزه مشترک کارگران شاغل و بازنشسته این دو کارخانه، اعتصاب و تجمعات اعتراضی و تصمیم گیری جمعی در مجمع عمومی، از نقاط قوت مبارزه کارگران صنایع فلزی است. تجمع اعتراضی کارگران قند و تصفیه شکر اهواز ادامه داردکارگران کارخانه قند و تصفیه شكر اهواز نیز برای چندمین بار در هفته های اخیر دست به تجمع اعتراضی در مقابل استانداری خوزستان در اهواز زدند. کارگران قند اهواز ٢٦ ماه حقوق طلب دارند و با چنگ و دندان برای نقد کردن طلب خود از دولت و مفتخوران حاکم به اعتراض خود ادامه میدهند. کارخانه در وضعیت تعطیلی کامل قرار دارد و کارگران در اعتراض به بیش از دو سال بلاتکلیفی بیش از ده بار تجمع اعتراضی برگزار کرده اند و مصممانه به اعتراض ادامه میدهند. اعتصاب کارگران نورد لوله صفا وارد ششمین روز خود شد١٢٠٠ کارگر کارخانه نورد لوله صفا که در اعتراض به عدم پرداخت دستمزد خود از روز ١٥ اسفند اعتصاب خود را شروع کردند و همچنان به اعتصاب ادامه میدهند. کارفرمای این کارخانه به وعده های قبلی خود عمل نکرد و از پرداخت حتی یک ماه از چهار ماه طلب کارگران هم خودداری کرد. بدنبال اعتصاب، کارفرمای نورد لوله صفا اعلام کرد که روز ٢٠ اسفند یکماه از دستمزد معوقه کارگران را به حسابشان واریز خواهد کرد اما کارگران بطور متحدانه ای خواهان پرداخت دو ماه از دستمزد معوقه خود شده اند و اعلام کرده اند چنانچه کارفرما به این خواست شان عمل نکند اعتصاب خود را پایان نخواهند داد. در حالیکه طی ماههای گذشته تولید در این کارخانه رونق زیادی گرفته و کارگران این کارخانه در سه شیفت و بطور شبانه روزی مشغول بکارند، کارفرما از پرداخت ٤ ماه حقوق، پاداش و عیدی کارگران خودداری میکند. اینها گوشه ای از اعتصابات و تجمعات اعتراضی کارگران در روزهای گذشته است که نشان میدهد کارگران علیرغم بی توجهی دولت و کارفرماها، مصممانه و پیگیرانه به اعتراضات خود ادامه میدهند. برگزاری مجمع عمومی و تصمیم گیری متحد، تجمع همزمان با اعتصاب در کارخانه و در مقابل ادارات دولتی و تسلیم نشدن در مقابل تهدیدات نیروهای سرکوب حکومت، تجمعات مکرر و اعتصابات طولانی مدت، از ویژگی های این اعتراضات است.حزب کمونیست کارگری، ضمن حمایت قاطع از این مبارزات از خانواده های کارگران میخواهد که در کلیه تجمعات اعتراضی کارگران شرکت کنند. این یک فاکتور بسیار مهم در به نتیجه رسیدن این مبارزات و اجتماعی تر شدن آنها در مقابل یک درصدی های مفتخور است. پیوستن مردم به تجمع امروز کارگران صنایع فلزی نشان میدهد که کارگران اعتصابی باید برای مطلع کردن افکار عمومی تلاش بیشتری بکنند و در جریان برگزاری تجمعات خود، مردم را پیگیرانه به شرکت در تجمع خود تشویق کنند. حضور اعضای خانواده کارگران در تجمعات اعتراضی نیز مشوق مهمی برای پیوستن مردم به این تجمعات است. این تجمعات را میتوان بسیار ارتقا داد و قدرت تاثیرگذاری آن را افزایش داد. هر اعتصابی میتواند به موضوع پر سر و صداتری در جامعه تبدیل شود و به اتحاد منطقه ای و سراسری کارگران کمک کند. حزب کمونیست کارگری و کانال جدید با تمام قوا برای تقویت این اعتراضات تلاش خواهند کرد. حزب کمونیست کارگری ایران٢٠ اسفند ١٣٩١، ١٠ مارس ٢٠١٣
گزارش ارسال شده به پارس دیلی نیوز