۱۳۹۱ اسفند ۹, چهارشنبه

تبرئه سعيد مرتضوی از اتهام شکنجه

.
Photo

حتی در جنگهای شديد باندی، کارد دستهٴ خود را نمی برد

پس از مدتها های و هو درباره محاکمه سعيد مرتضوی، قاضی دژخيم به جرم جناياتی که در کهريزک مرتکب شده، سرانجام امروز قرار منع تعقيب او و دو تن ديگر از دژخيمان همدستش، حسن زارع دهنوی (معروف به قاضی حداد) و علی اکبر حيدری فر در ارتباط با اتهام ”آمريت در شکنجه“ و ”بازداشت غيرقانونی و بدون تفهيم اتهام“ بازداشت شدگان کهريزک صادر شد.

همچنين بر اساس کيفرخواست منتشر شده، دادستانی دستور منع تعقيب مرتضوی در مورد اتهامهای ”عدم نظارت بر زندانها و بازداشتگاههای حوزه قضايی“، ”کوتاهی در اجرای دستور مراجع رسمی کشور در انتقال بازداشت شدگان کهريزک به زندان اوين“ و ”نشر اکاذيب به قصد تشويش و فريب افکار و اذهان عمومی“ را صادر کرده است.
خبر منع تعقيب سعيد مرتضوی جنايتکار، به خاطر شکنجه و قتل، برای هر کس که کمترين آشنايی با اين رژيم ضدبشری داشته باشد، تعجبی برنمی انگيزد؛ چون مشخص است و از پيش هم مشخص بود که همهٴ آن جنجالها در مورد محاکمه سعيد مرتضوی و جنايتکاران همدست او مصرف صرفاً تبليغاتی در جنگ قدرت باندها داشت.

در طول سی و چند سال حاکميت اين فاشيسم دينی، حتی يک مورد هم نبوده که شکنجه گران و قاتلان به خاطر جنايتهايشان مورد مجازات قرار گرفته باشند. علت آن نيز روشن است، چون در آن صورت در رژيمی که اساساً سياه ترين نوع سرکوب اصلی ترين ستون نگهدارنده آن است، ديگر سنگ روی سنگ بند نمی شود، چنين رژيمی هرگز نمی خواهد و نمی تواند کاری کند که دژخيمانش در ارتکاب جنايت عليه مردم و فرزندان مجاهد و مبارزشان دچار کمترين ترديدی بشوند و دست و دلشان هنگام ارتکاب جنايت بلرزد. دهها مورد در سالهای اخير گويای همين واقعيت است و اين امر در رژيم ديگر به صورت قاعده و قانون درآمده است. حتی در موردی مثل حمله جنايتکارانه به کوی دانشگاه تهران که افتضاحش آن قدر بالا گرفت که شخص خامنه ای آمد و به ظاهر معذرتخواهی کرد، و رژيم مجبور به برگزاری يک دادگاه نمايشی برای متهم آن ماجرا، پاسداری به نام فرهادی شد. دادگاه که به اصطلاح علنی هم بود، دست آخر نه تنها او رو تبرئه کرد، بلکه دانشجويان شاکی را مقصر و مجرم شناخت و آنها را به حبس و زندان محکوم کرد. شايان يادآوری است که در آن دادگاه، يکی از پاسدارهای مهاجم، به جرم برداشتن يک ماشين ريش تراش مقصر شناخته شد، که در واقع هدف، تمسخر قانون و دادگاه و مردمی بود که احياناً چنين نمايشاتی را در اين رژيم باور کرده بودند.

اخيراً هم که مسألهٴ قتل کارگر شهيد ستار بهشتی در زير شکنجه، به يک رسوايی داخلی و بين المللی برای رژيم تبديل شد، رژيم به رغم هياهوی اوليه، پرونده آن را به کلی مسکوت گذاشته و حتی اسامی قاتلان را هم اعلام نکرد و تلاشهای خانوادهٴ بهشتی و مادر دلير ستار و وکيل آنها هم به هيچ جايی نرسيده و نخواهد رسيد. چرا که چاقو هرگز دستهٴ خودش را نمی برد و حساب جنايتهای دژخيمان تنها پس از برپايی يک حاکميت مردمی در دادگاههای صالحه رسيدگی خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر