۱۳۹۳ مهر ۲۸, دوشنبه

در تقدیر از یک بانوی نیکوکار :

 فرشته ای که کودک خراسانی را به زندگی بازگرداند 
دیوید لینچ در فیلم زیبای "مردم فیل نما" مرد از ریخت افتاده را تصویر کرد که مردمان خبیث و طماع و پلید روزگار با او مثل حیوانات برخورد میکردند و در سیرکها نمایشش میدادند تا پول به جیب بزنند. ولی در پس آن حجاب روح فرزانه و عاشق پیشه و زیبایی وجود داشت که شکسپیر میخواند و زن زیبایی را عاشقانه دوست می داشت. و زن بسیار مهربانانه محبت او را پاسخ می دهد. 
حالا در همین تربت جام خودمان این طفل معصوم که بابک نام دارد از بدو تولدش با بی مهری پدر و مادر و مردم روبه رو شده و در 2 سالگی به عنوان یک کودک تربیت ناپذیر به بهزیستی تربت جام سپرده شد. تا 7 سالگی حتی نمیتوانسته حرف بزند.
در 7 سالگی بابک زنی بزرگوار کمر همت بست تا او را از زندگی بی ثمرش نجات دهد و با صبر و تحمل بسیار حرف زدن و خواندن و نوشتن به او آموخت و او را به جامعه انسانی بازگرداند.
در شعار که باشد همه بلدیم با صدای رسا داد بزنیم که "نه همین لباس زیباست نشان آدمیت" ولی در عمل فقط به همین امور ظاهری مثل قیافه و پول و مقام توجه میکنیم. و از 20 کیلومتری چنین موجودی رد هم نمیشویم.
راستی این تصادفی نیست که یک زن میتواند چنین کار مهیبی را انجام دهد. هیچکدام از ما آیا مردی را سراغ داریم که چنین کودکی را سرپرستی و روح زیبا و انسانی او را کشف کند؟ این صبر و حوصله و طاقت و توان فقط از جنس زیبا و لطیف و مهربان به ظاهر ضعیف بر میآید. به احترام او باید کلاه از سر برداشت و تعظیم کرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر